ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس دفتر رئیس جمهوری در گفت وگو با وزیر تجارت ترکیه تأکید کرد
ضرورت از سرگیری تبادلات مرزی و حمل و نقل جادهای
رئیس دفتر رئیس جمهوری عصر دیروز در تماس تلفنی با خانم «رخسار پکجان» وزیر تجارت ترکیه، بر اجرایی و عملیاتی شدن توافقات سفرهای مقامات عالی دو کشور و همچنین تصمیمات کمیسیون مشترک اقتصادی تأکید کرد و از سرگیری تبادلات مرزی و حمل و نقل جادهای دو کشور با رعایت کامل مقررات و اصول بهداشتی را ضروری خواند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، محمود واعظی با بیان اینکه افزایش کالاهای بیشتر در موافقتنامه تجارت ترجیحی از سوی دو طرف درحال بررسی است، افزود: باید تلاش کنیم با توسعه همکاریهای ریلی و همچنین ازسرگیری تبادلات مرزی و حمل و نقل جادهای، همکاریهای تجاری و فعالیت بازرگانان دو کشور بیش از پیش افزایش یابد. رئیس دفتر رئیس جمهوری همچنین با اشاره به دستاوردهای ارزشمند به دست آمده در ایران از سوی پزشکان و شرکتهای دانش بنیان و مراکز علمی، پزشکی و تحقیقاتی در زمینه مقابله با ویروس کرونا برای انتقال این تجربیات و دانش به کشور ترکیه اعلام آمادگی کرد. وزیر تجارت ترکیه نیز در این تماس تلفنی از سرگیری روابط تجاری و اقتصادی دو کشور در شرایط بحران اقتصادی ناشی از کرونا در کشورها را مورد تأکید قرار داد و افزود: تجارت با ایران از طریق خطوط ریلی در حال انجام است و به دنبال گسترش آن هستیم و همچنین تلاش میکنیم تبادلات تجاری از مسیر حمل و نقل جادهای نیز با رعایت مقررات بهداشتی از سرگرفته شود. خانم پکجان با اشاره به تماس مقامهای بهداشتی دو کشور برای استفاده از تجربیات مقابله با ویروس کرونا، گفت: ایران عملکرد موفقی در مقابله با کرونا داشته و علاقهمندیم از تجربیات این کشور در این زمینه استفاده کنیم.
تجلیل ملی از یک اقدام انسان دوستانه و کمک به آسیب دیدگان کرونایی
نوعدوستی سرباز خیام رحمانی
افتخار به سرباز «خیام رحمانی»
اقدام سرباز خیام رحمانی که مبلغ پس انداز شده خود برای خرید گوشی تلفن همراه را به تهیه بسته معیشتی مردمی اختصاص داده مورد اقبال عمومی قرار گرفته است. در همین ارتباط محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهوری در توئیتر نوشت: «در روزهایی که همه جای دنیا، سخن از اثرات اقتصادی کروناست، فرهنگ والای ایرانی-اسلامی، فستیوال زیبایی از نوعدوستی را در کشور ما پدید آورده. مردم آستین همت بالا زده و حرکت ارزشمندی را برای کمک به آسیبدیدگان اقتصادی کرونا آغاز کردهاند. در همین راستا، اقدام بسیار زیبای یکی از سربازان وطن، که حقوق خود را صرف تهیه بستههای معیشتی برای ۸۰ خانواده روستایی در استان کردستان کرده، میتواند نمادی از روحیه نوعدوستی، فداکاری و از خودگذشتگی مردم ایران قلمداد شود. با توجه به اینکه این سرباز عزیز مبلغ مورد نظر را برای خرید گوشی تلفن همراه پسانداز کرده بود، برای قدردانی از این اقدام فداکارانه و غرورانگیز، به عنوان هدیهای ناقابل، مرکز ارتباطات مردمی ریاستجمهوری، هزینه تهیه گوشی تلفن همراه برای ایشان را تقبل و پرداخت کرد. جناب آقای خیام رحمانی! مردم کشورمان و اعضای دولت به سربازان فداکار و جوانمردی مثل جنابعالی افتخار میکنند. موفق و پاینده باشید.»
اقدام سرباز خیام رحمانی که مبلغ پس انداز شده خود برای خرید گوشی تلفن همراه را به تهیه بسته معیشتی مردمی اختصاص داده مورد اقبال عمومی قرار گرفته است. در همین ارتباط محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهوری در توئیتر نوشت: «در روزهایی که همه جای دنیا، سخن از اثرات اقتصادی کروناست، فرهنگ والای ایرانی-اسلامی، فستیوال زیبایی از نوعدوستی را در کشور ما پدید آورده. مردم آستین همت بالا زده و حرکت ارزشمندی را برای کمک به آسیبدیدگان اقتصادی کرونا آغاز کردهاند. در همین راستا، اقدام بسیار زیبای یکی از سربازان وطن، که حقوق خود را صرف تهیه بستههای معیشتی برای ۸۰ خانواده روستایی در استان کردستان کرده، میتواند نمادی از روحیه نوعدوستی، فداکاری و از خودگذشتگی مردم ایران قلمداد شود. با توجه به اینکه این سرباز عزیز مبلغ مورد نظر را برای خرید گوشی تلفن همراه پسانداز کرده بود، برای قدردانی از این اقدام فداکارانه و غرورانگیز، به عنوان هدیهای ناقابل، مرکز ارتباطات مردمی ریاستجمهوری، هزینه تهیه گوشی تلفن همراه برای ایشان را تقبل و پرداخت کرد. جناب آقای خیام رحمانی! مردم کشورمان و اعضای دولت به سربازان فداکار و جوانمردی مثل جنابعالی افتخار میکنند. موفق و پاینده باشید.»
روحانی در نشست مجازی سران کشورهای عضو گروه تماس جنبش عدم تعهد:
همکاری جهانی جایگزین تروریسم اقتصادی و تهدید نظامی شود
گروه سیاسی/ نشست سران کشورهای عضو گروه تماس جنبش عدم تعهد روز گذشته بهصورت مجازی برگزار شد. نمایندگان 40 کشور، شامل 19 رئیس جمهور، یک معاون رئیس جمهور، 6 نخستوزیر، یک معاون نخستوزیر، 8 وزیر خارجه و یک وزیر کشور، در پایتختهای خود، اما بهصورت مجازی و با استفاده از ابزارهای ارتباطی نوین، با یکدیگر به گفتوگو نشستند.
رئیس جمهوری کشورمان در این نشست مجازی تمامی کشورها را به همکاری و همیاری برای مقابله با بیماری کرونا فرا خواند و تأکید کرد که انسانها به اندازه کافی در معرض تهدیدهای بزرگ هستند و وقت آن رسیده که اعمال فشار و تهدید، تروریزمپروری، اعمال فشار به ملتها در قالب تروریزم اقتصادی و تهدید نظامی، جای خود را به همکاریهای دوجانبه، چندجانبه و بینالمللی برای مبارزه با تهدیدهای واقعی و مشترک دهد.
حجتالاسلام حسن روحانی، با نکوهش اقدامات ضدایرانی و ضد حقوق بشری امریکا اظهارکرد که با اقدامات ضدحقوق بشری امریکا، تهیه ملزومات پزشکی مورد نیاز برای ایران معمولاً طولانیتر و گاه ناممکن شده است و برنامه هدفمند ایران برای مقابله با شیوع این ویروس را با مشکل و چالش مواجه کرده است.
این نشست با سخنان «الهام علیاف» رئیس جمهوری آذربایجان بهعنوان رئیس هجدهمین اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد آغاز شد و با سخنرانی «تیجانی محمد بنده» رئیس هفتاد و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل و انتشار پیام ویدئویی «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل ادامه یافت. مدیرکل سازمان بهداشت جهانی در این نشست گزارشی توجیهی از وضعیت شیوع و کنترل بیماری کووید19 در جهان ارائه کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، در ادامه، متن کامل سخنان رئیس جمهوری در این نشست بدین شرح است.
بسمالله الرحمن الرحیم
عالیجنابان،
خانمها و آقایان،
مایلم در آغاز سخن از جناب آقای الهام علیاف رئیس جمهوری محترم آذربایجان برای ترتیبات این اجلاس و نیز کمک به کشورم در مقابله با کووید 19 تشکر و قدردانی کنم. همچنین از همه اعضای جنبش عدم تعهد و دیگر کشورها که در مبارزه جهانی با تهدید بینالمللی کووید 19 همدیگر را یاری کردهاند، قدردانی میکنم.
تجربه جهانی مقابله با کووید19 نشان داد که چگونه یک بیماری واگیردار میتواند تمامی کشورهای جهان را صرفنظر از مرز، ملیت یا نژاد مورد تهدید قرار داده و سلامت تک تک مردم جهان را به خطر اندازد. این یک هشدار جدی به همه کشورها است که انسانها به اندازه کافی در معرض تهدیدهای بزرگ مانند تخریب محیط زیست، افزایش دمای کره زمین و تهدیدهای طبیعی مانند ویروس کرونا هستند و وقت آن رسیده است که اعمال فشار و تهدید، تروریزمپروری، اعمال فشار به ملتها در قالب تروریزم اقتصادی و تهدید نظامی، جای خود را به همکاریهای دوجانبه، چندجانبه و بینالمللی برای مبارزه با تهدیدهای واقعی و مشترک دهد.
این تجربه نشان داد که آسیبپذیری قدرتهای جهانی که زرادخانههای خود را از سلاحهای کشتار جمعی آکندهاند، در برابر تهدید یک بیماری واگیردار مانند کووید19 اگر از دیگر کشورها بیشتر نباشد، کمتر نیست.
جمهوری اسلامی ایران با چنین دیدگاهی از همان روزهای ابتدایی شیوع ویروس در جهان، ضمن همکاری با سازمان جهانی بهداشت و با توجه به مقررات بینالمللی بهداشت (IHR) نسبت به تهیه برنامه راهبردی ملی هدفمند برای مبارزه با این ویروس اقدام و با دیگر کشورهای جهان همکاری نمود. این برنامه راهبردی شامل موارد زیر است:
1- پاسخ به بحران با مشارکت همه نهادهای مسئول، مشارکت اجتماعی، همکاری بین بخشی و رویکرد تأمین سلامت برای همگان؛
2- مبارزه ملی علیه بیماری کووید19 با روشهای ثبت بیماری از طریق بررسیهای تلفنی و اینترنتی، بهکارگیری 170 هزار کارمند بخش درمان، تعیین هزار مرکز بهداشتی جامع و منتخب، ایجاد سامانه برای خود غربالگری و به راه انداختن واحدهای قرنطینه به منظور شناسایی موارد ابتلا به کووید19 و ارائه درمانهای تکمیلی؛
3- ایجاد شبکه تشخیص و مدیریت بیماری از جمله تستهای آزمایشگاهی و الگوریتم تشخیصی؛
4- اجرای سیاستهای فاصلهگذاری اجتماعی؛
5- مدیریت تحقیقات سلامت و زیست پزشکی؛
6- ارائه بستههای حمایتی برای اقشار کم درآمد و آسیبپذیران از محدودیتهای ایجاد شده؛
در نتیجه این اقدامات تاکنون جمهوری اسلامی ایران موفق به جلوگیری مؤثر شیوع ویروس در بسیاری از شهرها و مناطق کشور شده و عملکرد جمهوری اسلامی ایران در زمینه مبارزه و کنترل ویروس در مواردی فراتر از استانداردهای بینالمللی مورد ارزیابی قرار گرفته است. البته تدابیر هدفمند جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با شیوع این ویروس همچنان در کشور و منطقه ادامه دارد.
خانمها و آقایان؛
در زمانی که ویروس کرونا بهصورت تهدیدی مشترک برای امنیت جهانی و سلامت عمومی درآمده و سازمان جهانی بهداشت در خط اول مبارزه جهانی با تهدید کرونا عمل میکند، تضعیف سازمان جهانی بهداشت به معنای تضعیف مبارزه مشترک جهانی علیه کرونا، اقدامی بسیار نابهنگام و توجیهناپذیر است. اقدام شتابزده و غیرمسئولانه دولت امریکا در محروم کردن سازمان جهانی بهداشت از مبالغ مالی مورد نیاز آن سازمان را باید یک اشتباه راهبردی دیگر این دولت دانست که مبارزه مشترک جهانی با کرونا را به چالش میکشد. البته از دولت امریکا که تاکنون بارها بهصورت یک جانبه از توافقهای معتبر بینالمللی خارج شده و حقوق بینالملل را مکرراً نقض کرده است انتظاری جز این نمیتوان داشت.
امریکا سالها است با تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی، نه تنها مردم ایران را از دسترسی به حقوق خود محروم ساخته، بلکه اقداماتش تهدیدی برای چندجانبهگرایی و همکاریهای بینالمللی محسوب میشود. در حالی که همه کشورهای جهان در حال برنامهریزی و همکاری برای مقابله با این تهدید هستند و نسبت به تهیه اقلام مورد نیاز خود از کشورهای دیگر اقدام میکنند، ایران نیز با توجه به نیازهای پزشکی خود در پی تهیه اقلام دارویی و تجهیزات پزشکی خود بوده، ولی متأسفانه بهدلیل تحریمهای غیرقانونی و یکجانبه امریکا، شرکتهای تولیدکننده این اقلام نمیتوانند محصولات خود را در زمان مورد نیاز به ایران ارائه کنند. بهواسطه این اقدام ضد حقوق بشری امریکا، تهیه ملزومات پزشکی مورد نیاز برای ایران معمولاً طولانیتر و گاه ناممکن شده است و برنامه هدفمند ایران برای مقابله با شیوع این ویروس را با مشکل و چالش مواجه کرده است.
لازم است از همینجا از تمامی پزشکان، پرستاران و کارکنان حوزه بهداشت و سلامت در جمهوری اسلامی ایران و همه کشورها قدردانی کنم که در خط مقدم مبارزه با این ویروس قرار دارند. باید تأکید کنم که جمهوری اسلامی ایران به منظور همکاری با تمامی کشورهای جهان برای دستیابی به واکسن و درمان قطعی این ویروس اعلام آمادگی کرده و از هرگونه درخواست همکاری استقبال میکند.
در پایان، بار دیگر از دوست عزیزم جناب آقای الهام علیاف رئیس جمهوری محترم آذربایجان و همچنین سایر سران و مقامات عالیرتبه شرکتکننده در این نشست تشکر میکنم و ضمن دعوت به همکاری و همیاری تمامی کشورها برای مقابله با این ویروس، برای شما عزیزان آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم بزودی شاهد محو این ویروس در جهان باشیم.
نجف دریابندری دیروز با دنیا وداع کرد
خداحافظ جناب مستطاب!
همراه با یادداشت هایی از صفدر تقی زاده، سیروس علی نژاد ،هوشنگ چالنگی، علی دهباشی ،ابوتراب خسروی، ارمغان بهدار وند و ...
سرگه بارسقیان
روزنامهنگار
«انسان ظاهراً در مصاف خود با طبیعت شکست میخورد و نمیتواند آگاهی یا عقل خود را از چنگ و دندان پاسداران طبیعت وحشی صحیح و سالم بدر برد؛ اما این شکست عین پیروزی است.» و دیروز آنکه روزی این مقدمه را بر ترجمه کتاب «پیرمرد و دریا» ارنست همینگوی نوشته بود، به ظاهر از همین طبیعت وحشی شکست خورد؛ پیرمردی که نجف دریابندری بود و مانند سانتیاگوی آن کتاب از همه ماهیگیران دورتر رفت و «صید او از همه صیدها بزرگتر است»؛ صیدهای بزرگش ترجمه «پیامبر و دیوانه» جبران خلیل جبران بود و «سرگذشت هاکلبری فین» و «بیگانهای در دهکده» مارک تواین، «گور به گور» و «یک گل سرخ برای امیلی» ویلیام فاکنر، «رگتایم» و «بیلی باتگیت» دکتروف، «آنتیگونه» سوفوکل، «قدرت»، «تاریخ فلسفه غرب» و «عرفان و منطق» برتراند راسل، «پیرمرد و دریا»، «برفهای کلیمانجارو» و «وداع با اسلحه» ارنست همینگوی، «خانه برناردا آلبا» فدریکا گارسیا لورکا و... و طبخ بزرگش «کتاب مستطاب آشپزی» با همکاری همسرش فهیمه راستکار. اول شهریور به ۹۱ سالگی میرسید (در شناسنامه اول شهریور ۱۳۰۸ نوشته شده ولی گویا در زمستان ۱۳۰۹ به دنیا آمده) که دیروز درگذشت و مانند سانتیاگو «برنده بازی اوست؛ به همین دلیل باخت او هم ناگزیر است. زیرا که بازگشت او به سلامت از آن راه دور در آن دریای پر از بمبکهای (ماهی شکاری) گرسنه ممکن نیست. برنده کسی است که به جای دور برود، اما هر کس به جای دور برود ناگزیر بازنده میشود.» میدانست این بمبکها نخواهند گذاشت او ماهیاش را سالم به بندر برساند اما چون ماهیگیر است، چارهای جز این ندارد که تا آخرین نفس از ماهی خود دفاع کند؛ او ماهیگیری است که از «حد» گذشته است، مانند سانتیاگو از جای دورتری میآید، پس معیار و شکست او این نیست که از این راه دور چه آورده است؛ معیار او این است که با مخاطرات این راه چگونه روبهرو شده است. او بازندهای است که در عین حال و به همین دلیل، برنده است؛ شکست خود را وقتی میپذیرد که به پیروزی کامل رسیده است. (دریابندری، مقدمه پیرمرد و دریا) دریابندری هم از راه دورتری میآید؛ آبادان. شهری که به تعبیر او «درست مثل شهرهای حسابی دنیا بود. به طوری که مسافرانی که از تهران به آبادان میآمدند، خیلی متعجب میشدند. ساخته آن محیطم. آبادان به لحاظ فرهنگی شهر خیلی پیشرفتهای بود. حالا نمیدانم چطوری است؛ ولی آن موقع حتی از تهران هم خیلی پیشرفتهتر بود.» (سالهای جوانی و سیاست: خاطرات نجف دریابندری از آبادان، حسین میرزایی)
از راه دورتر و پرسنگلاخ سیاست تا ادبیات؛ از معلم شیمی که ادبیات نو را به او شناسانده و از صادق چوبک حکایت کرده و مسیر تازهای را فراروی جوانی گشوده که در سالنهای مدرن سینماهای آبادان، انگلیسی آموخته تا به استخدام شرکت نفت درآمد و به اداره انتشارات منتقل شد. نوشتن جدی را با نقدهای سینمایی آغاز و همزمان ترجمه را هم با داستانهای فاکنر شروع کرد؛ اولین کتابی که ترجمه کرد «وداع با اسلحه» بود در ۲۲ سالگی.
(نقد سیروس علینژاد بر کتاب گفتوگو با نجف دریابندری) او در اداره کشتیرانی شرکت نفت بود که مصدق نخستوزیر شد و «اوضاع انگلیس را به هم زد و به فاصله چند ماه انگلیسیها از ایران رفتند. بنده روز رفتنشان را هم خوب به خاطر دارم که سوار دو، سه کشتی شدند و ما جلوی ساختمان معروف شرکت نفت ایستاده بودیم و برای آنها از روی اسکله دست تکان دادیم و گفتیم بروید؛ و اینها رفتند و دیگر هم برنگشتند.» (یادداشتهای روزانه، ۳۰ روز با نجف دریابندری، مهدی مظفری ساوجی)
او در اداره انتشارات شرکت نفت آبادان بود که روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خبر کودتا و سقوط دکتر محمد مصدق را شنید؛ توفان کودتا اما هفت ماه بعد با افشای شبکه افسران حزب توده به آبادان و دریابندری رسید: «عضویت در حزب توده و در دادگاه هم اتهاماتی مثل خیانت به کشور، جاسوسی برای خارجی و از این قبیل را به ما تفهیم کردند.» حکمش اعدام بود که بعد تبدیل به حبس ابد شد؛ «یک سال در {زندان} آبادان بودم. بعد ما را بردند به دادگاه. دادگاه دستهجمعی بود. ما یک گروه ۱۱ نفره بودیم. بعداً که ما را محکوم کردند باز هم به زندان احمدآباد فرستادند. یک سال اینجا بودیم و بعد ما را بردند تهران.» ۵ ماه پس از انتقال به زندان لشکر زرهی تهران، از دادگاه با یک درجه تخفیف به ۱۵ سال حبس محکوم میشود. پس از تحویل به زندان قصر، یک سال را هم در این زندان میگذراند که بعد از آن به حکم حبس بلندمدت خود اعتراض میکند که نتیجه این اعتراض صدور حکمی چهارساله برای نجف دریابندری است و بنابراین چند ماه بعد از زندان آزاد میشود. (حسین میرزایی، گفتوگو با ایلنا) در دوره زندان است که کتاب مشهور «تاریخ فلسفه غرب» نوشته «برتراند راسل» را ترجمه کرد و از همان دوره است که موقعیت خود را به عنوان یک مترجم، تثبیت و از حزب توده دوری میکند؛ حزبی که ۶ دهه بعد دربارهاش گفت: «اصولاً حزب اسمش و ظواهرش مارکسیستی بود. در واقع از مارکسیسم چیزی در حزب نبود. مارکسیسم در حزب توده فقط یک اسم بود.» (سالهای جوانی و سیاست) او از روزی که به زندان افتاد تا پایان عمر با حزب توده تماسی نداشت.
دریابندری بعدتر کار در استودیو گلستان فیلم و انتشارات فرانکلین را آغاز میکند: «حرکتی که فرانکلین ایجاد کرد و 15-10 سال هم ادامه پیدا کرد، در صنعت نشر ایران بسیار مثبت و سازنده بود. در واقع ما کارهایی کردیم که آن موقع ناشران ایران نمیتوانستند بکنند. در همه این کارها نقش همایون صنعتیزاده بسیار مهم و مؤثر بود.» (گفتوگو با مهدی مظفری ساوجی) پس از ۱۷ سال در ۱۳۵۴ همکاریاش را با مؤسسه فرانکلین قطع کرد و پس از آن برای ترجمه متون فیلمهای خارجی با سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران قرارداد بست. انقلاب که شد قصد مهاجرت به امریکا کرد و دو سالی آنجا ماند: «مهاجرت یعنی مرگ... من در عرض دو سالی که آنجا بودم، دو صفحه ننوشتم چون با جامعه امریکایی تماسی نداشتم و نمیتوانستم داشته باشم.» برگشت و ترجمه کرد و اثری آفرید که او را در ۱۰ مرداد ۹۶ به عنوان «گنجینه زنده بشری در میراث خوراک» در فهرست حاملان میراث ناملموس (نادرهکاران) ثبت کرد و آن «کتاب مستطاب آشپزی، از سیر تا پیاز» بود. ماجرای نگارش این کتاب به شبی برمیگردد که محمد زهرایی (مدیر نشر کارنامه) در غیاب فهیمه راستکار، مهمان دریابندری بود و دریابندری او را مهمان خوراکی مکزیکی- از دستپختهای خودش - کرد و سر همین شام زهرایی به دریابندری پیشنهاد میکند که کتابی در حوزه آشپزی تألیف کند. در نهایت، با تشویق زهرایی، دریابندری و همسرش فهیمه راستکار با کمک هم، بعد از حدود هشت سال تحقیق که گاه بهصورت میدانی انجام گرفته، این کتاب را به رشته تحریر درمیآورند. (ایسنا، ۱۱ مرداد ۹۶)
نخستین چاپ این کتاب نوروز ۱۳۷۹ بود که تا پاییز ۱۳۹۷ چاپ سیام آن منتشر میشود.آن هم توسط نویسندهای که معتقد بود «در میان ملتهای جهان، سه مکتب اساسی آشپزی چینی، ایرانی و اروپایی (رومی) وجود دارد. من، در این کتاب به معرفی مکتبهای آشپزی و انواع مواد غذایی و ارائه دستورهای آشپزی پرداختهام.» (گفتوگو با ایسنا، ۲۳ اردیبهشت ۷۹)
دریابندری نویسندهای بود که محمدعلی موحد در توصیفش از تعبیر نظامی بهره برده: «کباب از ران خود خورده» و «آدمی است خودآموز به معنی خودآموخته، خود استادِ خود بوده، خود کِشته و خود دروده.» (شب نجف دریابندری در شبهای بخارا، سوم اردیبهشت ۹۳) بسیار کشت و دیگران درودند و «سرانجام به علت مرگ درگذشت.» (برگرفته از «چنین کنند بزرگان»)
یادداشت
با این فقدان چطور کنار بیاییم
سیروس علینژاد
نویسنده و روزنامه نگار
سابقه آشناییام با نجف دریابندری عزیز به حدود چهار دهه قبل بازمیگردد؛ هر چند که ترجیح میدهم به جای بازگویی ماجرای دوستی و نخستین دیدارمان از خود او بگویم؛ از این استاد و دوست قدیمی... همه آنهایی که دریابندری را میشناسند ، اذعان دارند که نویسنده و مترجمی چیرهدست و برخوردار از نثر کم نظیر بود. اغراق نیست اگر بگویم طی تمام این سالها از وجود کمتر اهل کسی با آن قلم شیوا و نثر خاص بهرهمند شدهایم؛ آنچنان که حتی اگر دست روی پیچیدهترین مطالب میگذاشت، حاصل کار را با نثری روان در اختیار مخاطبان میگذاشت که این یکی از مهمترین خصیصههای زندگی حرفهایاش بود؛ نویسندهای که در قالب مترجم به مخاطبان معرفی شده بود و حق بسیاری بر فرهنگمان دارد. این مسأله را براحتی میتوان حتی از مقدمههایی که بر کتابهایی همچون «پیرمرد و دریا» اثر همینگوی نوشته نیز فهمید؛ در ارتباط با ترجمههای او هم نیاز چندانی به توضیح نیست چراکه در آن عرصه هم به استادی هرچه تمامتر کار میکرد. آنچنان که به ندرت میتوان مترجمی را یافت که بعد از انتشار اثری از دریابندری جسارت این را یافته باشد که دست به بازترجمه کتابهایی بزند که از سوی او عرضه شده بود. افزون بر این، او روزنامهنویسی بسیار برجسته هم بود که نمیدانم چرا به این وجههاش کمتر توجه شده است. در آن سالهایی که مشغول فعالیت در انتشارات فرانکلین بود و به نوعی سردبیری کل و سرویراستاری را به عهده داشت موفق به انتشار مجله ای با عنوان «کتاب امروز» شد. اغلب مصاحبههای این مجله به شکل جمعی انجام میشدند با این حال دریابندری خودش به شخصه دست به نوشتن میزد. کافیست یک مرتبه مصاحبههایی که به قلم او هستند را بخوانید تا ببینید که چقدر استادانه دست به کار میشد؛ حتی اگر به عنوان یکی از حاضران در گفتوگویی شرکت میکرد، باز هم حاصل کار متفاوت از دیگر مصاحبههای رایج بود. در همین رابطه کتابی با عنوان «یک گفتوگو» به یادگار مانده که حاصل گفتوگوی ناصر حریری با نجف دریابندری است؛ حتماً به علاقهمندان توصیه میکنم این گفتوگو که بعد از انجام مجدد از سوی دریابندری بازنویسی شده را بخوانید. متن را که بخوانید، تازه متوجه تفاوت گفتوگوی یک استاد با افراد عادی میشود؛ البته که گفتوگو با خود اوست اما به وضوح تأثیر بازنویسی انجام شده از سوی دریابندری بر آن مشاهده میشود. بگذارید با ذکر خاطرهای از این دوست قدیمی، گفتهام را به پایان ببرم. سال 67 یا 68 بود که برای مجله «آدینه» و انجام گفتوگویی نزدش رفتم. گفتوگو که تمام شد، از من قول گرفت متن را چند روزی در اختیارش بگذارم؛ با اینکه قبول آن چندان روال کارم نبود اما پذیرفتم. دو- سه روزی که گذشت برای تأیید نهایی رفتم؛ در راه بازگشت نگاهی به صفحههای گفتوگو انداختم و دیدم کاغذها، کاغذهای من نیست. راستش به من برخورده بود؛ مخصوصاً که به کار خودم اطمینان داشتم و بارها پیش آمده بود که هنگام مصاحبه با بزرگان فرهنگ و ادب با تحسینشان روبهرو شده بودم؛ از جمله زندهیاد خانلری که بعد از انجام گفتوگویی به من گفته بود فلانی تو حرفهای من را بهتر از خودم نوشتهای. بنابراین در جایگاهی نبودم که کسی دست در نوشتهام ببرد؛ خیلی دلخور شدم. در راه بازگشت به نشریه حتی فکر کردم که شاید گفتوگو را منتشر نکنم. به هر حال همه ما روزنامهنویسها دچار غروری کاذب میشویم که در مواقعی از این دست دلخوریمان را به دنبال دارد که من نیز با سابقه کاریام از آن جدا نبودم. به نشریه که رسیدم، از سر کنجکاوی متن را خواندم و از تعجب حالم دگرگون شد. اغراق نیست اگر بگویم انگار که در متن آتش ریخته بود؛ سؤالهای خود من بود اما چنان عالی پیش رفته بود که بیتوجه به غروری که تا چندی قبل گریبانم را گرفته بود، آن را منتشر کردم. بیاغراق او استاد در نوشتن و فراتر از اینها رفیق بیمانندی بود. حدود 20 سال قبل سکته مغزی کرد و من و صفدر تقیزاده فکر کردیم برای روحیه دادن به دوست قدیمیمان کاری کنیم. تصمیم گرفتیم هر روز به خانهاش برویم اما باید بهانهای برای ساعتها ماندن پیدا میکردیم؛ بنابراین گفتیم که قصدمان انجام مصاحبهای مفصل است. حالا افسوس میخورم که چرا تمام آن گفتوگو را ضبط و منتشر نکردهام. فارغ از تعارفهای رایج آن طور که او را طی سالهای بسیار شناختم، دریابندری مردی بینظیر، هم از جهت حرفهای و هم اخلاقی بود؛ تردیدی نیست که عرصه فرهنگ و ادب یکی از بزرگمردان خود را از دست داده و نمیدانم با این فقدان باید چطور کنار بیاییم.
شاهکاری در زبان مقصد
هوشنگ چالنگی
شاعر
نجف دریابندری آدم بسیار مهربان و خونگرمی بود و پیش از آنکه او را در مؤسسه فرانکلین ببینم، آثار و ترجمههایش را خوانده بودم و او را میشناختم. اواسط دهه چهل که به تهران آمدم در بنیاد پهلوی کار میکردم و دوستان پیشنهاد دادند که در مؤسسه فرانکلین مشغول کار بشوم. آن زمان جهانگیر افکاری، مجتبی مینوی و نجف دریابندری جزو ارکان اصلی مؤسسه بودند و برای پذیرش من باید نامهای، در واقع معرفی و تأییدی به رئیس مؤسسه نوشته میشد. نامه تأیید مرا با کمال مهر و محبت نجف دریابندری نوشت و امضا کرد و بعد از آن در مؤسسه فرانکلین مشغول به کار شدم. دریابندری را باید یکی از شاخصترین چهرههای نسلی دانست که ثمره بسیار داشتند و بسیار خدمت کردند و تا آخرین لحظه که توان و توشه نوشتن داشتند نوشتند و ترجمه کردند و از خود آثار بزرگ و بااهمیت و البته درجه یک به جای گذاشتند. نثر او، بسیار درخشان است و انگار که کار را در ترجمههای خود تمام کرده و بعد از هر آن چیزی که او ترجمه کرد، دوباره ترجمه کردن آن آثار توسط دیگران، نوعی دوباره کاری است و بیهوده. او مراوده و دوستیهای بسیار نزدیکی با کسانی مثل شاملو داشت و از نزدیک در بطن و متن آنچه در ادبیات میگذشت بود و داستانهایی که او ترجمه کرد در زمانی که ترجمه مثل امروز فراگیر و بسیار نبود، علاقهمندان ادبیات را با جنس خوبی از ادبیات کشورهای دیگر آشنا کرد. آثاری شاخص که به بهترین شکل ممکن ترجمه شد و در زبان مبدأ و زبان مقصد شکل شاهکار زبان بودند. جای کسانی مثل او به سادگی پر نمیشود و او حالا، حداقل با یکی از آخرین آثار درخشانش یعنی «کتاب مستطاب آشپزی» در خانههای بسیاری از مردم ایران هست و امیدوارم در کنار همسرش، فهیمه راستکار، در آرامش باشد.
چنین کنند بزرگان...
ابوتراب خسروی
داستاننویس
واژگان و جملهها در دست دریابندری ملایم و نرم بود و این مسأله نشان از قدرتمندی این مترجم داشت به علاوه اینکه حضورش در ادبیات با توجه به نقشی که هم در حوزه طنز داشت و هم در ترجمه بسیار حائز اهمیت است. در برخی ترجمهها، مخصوصاً ترجمههای متأخرش مثل «گوربهگور» نقدهایی هم به او وارد میدانستند که به نظر من ناشی از خستگی و کسالت سالهای آخر عمر بود و هیچکدام باعث نمیشود قدرتمندیاش در نثر و بازتاب مفاهیم زیر سؤال برود. جزو اساتید هست و با ترجمههایش تأثیر بسیاری بر ادبیات معاصر گذاشت. نسل دریابندریها برای نسلهای بعدی، میراثهای فراوانی به جا گذاشتند و به همین جهت هم بسیار قابل احترام و تکریم هستند. از جمله این میراث، نگاه سرخوشانهای که به مسائل داشت و برای من همیشه جذاب بود. نویسندگان خلاق یک طنز زیرپوستی در کارش دارد که نشان از نکتهسنجی و هوشمندی آنهاست. اگر چه بیشتر به عنوان مترجم شهرت دارد اما این طنز و نگاه سرخوش در متنی که مینوشت، دمیده میشد و این خصوصیتیست خاص نویسندگان بزرگ. دریابندری از دنیا رفت و این سؤال هنوز در ذهن من است که کتاب مشهور «چنین کنند بزرگان» تألیف خودش بود یا ترجمه یا اقتباس؛ چون حداقل من، هیچ منبع خارجی برای آن پیدا نکردم و فکر میکنم احتمال خیلی زیاد نوشته خود دریابندری بود. به هر روی فقدان این نویسنده و مترجم درجه یک را به جامعه فرهنگ و ادب و خانوادهشان تسلیت میگویم.
با ترجمههایش نسبت خونی داشت
ارمغان بهداروند
نویسنده
خبر مرگ «نجف دریابندری» شوخی است. یک شوخی بیوقت! باور نمیکنید چند قدم برگردید به عقب و چند خط از«وداع با اسلحه» و«یک شاخه گل سرخ برای امیلی» را مرور کنید. حتماً چنان در کلمه کلمه ترجمهاش فراموش میشوی که انگار کنار بهمنشیر آبادان با او مشغول قدم زدن باشی و راحتراحت او را نفس بکشی. پس همین اول کار شکستِ مرگ را لااقل دراین باره با هم امضا کنیم و به شرط زندگی، چند خط، در برابرش دست به سینه بایستیم.
عمو نجف – شاملو او را به این نام میخواند - چنان خود کِشته و خود دروده بود که ترجمه را نه گنجی برای معیشت که رنجی میدانست برای مترجم که به خوشاحوالی انسان امروز و فردای خویش امیدوار بود. از چنین رنجی است که اگر زادبوم ما امروز از توشه ادبیات دیگر ملل منتفع است. رنجی که به مانایی ادبیات ایران و دانایی اهالیاش ختم شده باشد، حتماً رنج دلپذیری برای دریابندری بوده است.
به خوی و خصلت زادگاه خویش – آبادان- گرم بود و به گفتوگو، گُل از گُلش میشکفت و هیچ به جست وجوی راهی نبود که دانستگیاش را به چشم بیاورد. نجف دریابندری نه فقط مترجم که همه ترجمههای او چنان دوبارهآفرینی شدهاند که گویی با او نسبت خونی داشتهاند. کشف لحن متن اصلی و برابرنهاد کردن آن در زبان ترجمه، مختص مترجمی است که به همین ویژگی، میتواند نویسنده نام بگیرد. 91 سالگی موقع خوبی برای لنگر انداختن است. بسپاریم که او آن قدر آدم تربیت کرده است که به دریا برگردد.
بیانش حتی در سختترین مواقع هم به طنز بود
صفدر تقیزاده
نویسنده و مترجم
خیلی متأسفم که بهترین دوست، همیار و همفکرم را روز گذشته از دست دادم؛ نجف دریا بندری نیز همچون من متولد آبادان بود؛ آشناییام با او به سال های تحصیل در دبیرستان رازی بازمیگردد. هر چند که این دوستی بعد از اتمام مدرسه قطع نشد و ما بعدها در شرکت نفت هم همچنان همراه هم بودیم. به واسطه شناخت بسیاری که از او دارم، معتقدم که دریابندری برخوردار از هوش و ادراکی سرشار بود که به او فرهیختگی خاصی بخشیده بود. هر چند که بیشتر به عنوان مترجم و نویسندهای چیره دست شهرت یافته بود اما برخوردار از بینش فلسفی و اندیشه سیاسی و ذهنی روشن هم بود که از این طریق افق دید گستردهای در مواجهه با بخشهای مختلف فرهنگ و ادب یافته بود. دریابندری چه در ترجمه و چه در تألیف تلاش بسیاری در جهت بررسی تاریخ، تفکر فلسفی و اجتماعی به خرج داد تا از این طریق موفق به ارائه بینش تازهای به خوانندگان شود. او در سالهای جوانی به دلیل مبارزات سیاسی به زندان افتاد، اما آنجا هم دست از کار نکشید و ترجمه آثاری همچون «وداع با اسلحه» نوشته همینگوی را انجام داد. افزون بر این مردی برخوردار از شخصیتی منحصر به فرد هم بود که در کنار کار حرفهایاش، او را به یکی از بزرگترین مترجمان کشورمان تبدیل کرده است. دوستی مهربان و بسیار فروتن که بیانش حتی در سختترین مواقع هم به طنز بود. یادش گرامی باد؛ فقدان نجف دریابندری برای فرهنگ این سرزمین ضایعه بزرگی است که بعید میدانم امکان جبران آن وجود داشته باشد.
روشنفکری به تمام معنا
علی دهباشی
نویسنده و سردبیر مجله بخارا
استاد نجف دریابندری بیش از 70 سال در حوزه فرهنگ و بویژه عرصههای تألیف و ترجمه به فرهنگ این مرز و بوم خدمت کرد و حضوری مستمر داشت؛ این حضور بعد از دورهای که به سبب فعالیتهای سیاسی گرفتار شد، شکل مداوم به خود گرفت. حتی در زندان هم بیکار ننشست و کار «تاریخ فلسفه غرب» برتراند راسل را آنجا آغاز کرد. اگر نگاهی به آثار منتشر شده از سوی او داشته باشیم، میبینیم که رفته اما کتابخانهای ارزشمند برایمان به یادگار گذاشته است. کتابخانهای که در یکی قفسههای آن از «آیزایا برلین» با کتاب «متفکران روس» دیده میشود؛ در قفسهای دیگر گلچینی از بهترین رمانهای جهان از بزرگانی همچون ویلیام فاکنر با آثاری همچون «گور به گور» و ارنست همینگوی با کتابهایی نظیر «پیرمرد و دریا» و «وداع با اسلحه»، ساموئل بکت با «در انتظار گودو، دست آخر: نمایشنامههای بکت»، «رگتایم» نوشته «ای.ال. دکتروف» و... او به این موضوعات اکتفا نکرد و به سراغ مضامین فلسفی هم رفت، از جمله آثار بسیار باارزشی که «تاریخ فلسفه غرب» و «قدرت» برتراند راسل از مشهورترین آنهاست. علاوه بر این او در زمینه فلسفه، خودش نیز از جمله صاحب نظران بود آنچنان که دست به تألیف اثر مهمی با عنوان «درد بی خویشتنی» زد؛ البته کتاب دیگری هم با عنوان «افسانه اسطوره» از او به یادگار مانده که آن هم حاصل مطالعات بسیاری است که در زمینه ادبیات داشته است. شاید جالب باشد که بدانید از نخستین کتابهایی که سال 1341 درباره تاریخ سینما در کشورمان منتشر شد به ترجمه او و از «آرتور نایت» بود. آن زمان مثل حالا نبود که کتابهای بسیاری از تاریخ سینما در دسترسمان قرار گرفته و ترجمه استاد دریابندری از کتاب مذکور اتفاق مهمی به شمار میآمد. «معنی هنر» نوشته هربرت رید هم اثر دیگری است که اواخر دهه 50 به ترجمه او در دسترس علاقهمندان قرار گرفت و تأثیر بسیاری در حوزه نقد حوزه هنرهای تجسمی به جای گذاشت. بی شک نجف دریابندری را میتوان نویسنده و مترجمی دانست که بخوبی نبض جامعه را در دست داشت و میدانست که یک جامعه در تلاش برای پیشرفت به شناخت ادبیات معاصر جهان نیاز بسیار دارد. او در این کار بسیار کوشا بود و از نثری درخشان با تسلط بر زبان فارسی برخوردار بود که کارش را متمایز از دیگران میکرد. حتی در سالهای پایانی زندگیاش کتابی با عنوان «مستطاب آشپزی» منتشر کرد که ناشی از ذوق بسیارش بود؛ هرچند که در این کار همسرش زنده یاد راستکار هم همکاری داشت. دریک کلام او یک روشنفکر به تمام معنا و منطبق بر معیارهای جهانی بود؛ یادش گرامی.
روزنامهنگار
«انسان ظاهراً در مصاف خود با طبیعت شکست میخورد و نمیتواند آگاهی یا عقل خود را از چنگ و دندان پاسداران طبیعت وحشی صحیح و سالم بدر برد؛ اما این شکست عین پیروزی است.» و دیروز آنکه روزی این مقدمه را بر ترجمه کتاب «پیرمرد و دریا» ارنست همینگوی نوشته بود، به ظاهر از همین طبیعت وحشی شکست خورد؛ پیرمردی که نجف دریابندری بود و مانند سانتیاگوی آن کتاب از همه ماهیگیران دورتر رفت و «صید او از همه صیدها بزرگتر است»؛ صیدهای بزرگش ترجمه «پیامبر و دیوانه» جبران خلیل جبران بود و «سرگذشت هاکلبری فین» و «بیگانهای در دهکده» مارک تواین، «گور به گور» و «یک گل سرخ برای امیلی» ویلیام فاکنر، «رگتایم» و «بیلی باتگیت» دکتروف، «آنتیگونه» سوفوکل، «قدرت»، «تاریخ فلسفه غرب» و «عرفان و منطق» برتراند راسل، «پیرمرد و دریا»، «برفهای کلیمانجارو» و «وداع با اسلحه» ارنست همینگوی، «خانه برناردا آلبا» فدریکا گارسیا لورکا و... و طبخ بزرگش «کتاب مستطاب آشپزی» با همکاری همسرش فهیمه راستکار. اول شهریور به ۹۱ سالگی میرسید (در شناسنامه اول شهریور ۱۳۰۸ نوشته شده ولی گویا در زمستان ۱۳۰۹ به دنیا آمده) که دیروز درگذشت و مانند سانتیاگو «برنده بازی اوست؛ به همین دلیل باخت او هم ناگزیر است. زیرا که بازگشت او به سلامت از آن راه دور در آن دریای پر از بمبکهای (ماهی شکاری) گرسنه ممکن نیست. برنده کسی است که به جای دور برود، اما هر کس به جای دور برود ناگزیر بازنده میشود.» میدانست این بمبکها نخواهند گذاشت او ماهیاش را سالم به بندر برساند اما چون ماهیگیر است، چارهای جز این ندارد که تا آخرین نفس از ماهی خود دفاع کند؛ او ماهیگیری است که از «حد» گذشته است، مانند سانتیاگو از جای دورتری میآید، پس معیار و شکست او این نیست که از این راه دور چه آورده است؛ معیار او این است که با مخاطرات این راه چگونه روبهرو شده است. او بازندهای است که در عین حال و به همین دلیل، برنده است؛ شکست خود را وقتی میپذیرد که به پیروزی کامل رسیده است. (دریابندری، مقدمه پیرمرد و دریا) دریابندری هم از راه دورتری میآید؛ آبادان. شهری که به تعبیر او «درست مثل شهرهای حسابی دنیا بود. به طوری که مسافرانی که از تهران به آبادان میآمدند، خیلی متعجب میشدند. ساخته آن محیطم. آبادان به لحاظ فرهنگی شهر خیلی پیشرفتهای بود. حالا نمیدانم چطوری است؛ ولی آن موقع حتی از تهران هم خیلی پیشرفتهتر بود.» (سالهای جوانی و سیاست: خاطرات نجف دریابندری از آبادان، حسین میرزایی)
از راه دورتر و پرسنگلاخ سیاست تا ادبیات؛ از معلم شیمی که ادبیات نو را به او شناسانده و از صادق چوبک حکایت کرده و مسیر تازهای را فراروی جوانی گشوده که در سالنهای مدرن سینماهای آبادان، انگلیسی آموخته تا به استخدام شرکت نفت درآمد و به اداره انتشارات منتقل شد. نوشتن جدی را با نقدهای سینمایی آغاز و همزمان ترجمه را هم با داستانهای فاکنر شروع کرد؛ اولین کتابی که ترجمه کرد «وداع با اسلحه» بود در ۲۲ سالگی.
(نقد سیروس علینژاد بر کتاب گفتوگو با نجف دریابندری) او در اداره کشتیرانی شرکت نفت بود که مصدق نخستوزیر شد و «اوضاع انگلیس را به هم زد و به فاصله چند ماه انگلیسیها از ایران رفتند. بنده روز رفتنشان را هم خوب به خاطر دارم که سوار دو، سه کشتی شدند و ما جلوی ساختمان معروف شرکت نفت ایستاده بودیم و برای آنها از روی اسکله دست تکان دادیم و گفتیم بروید؛ و اینها رفتند و دیگر هم برنگشتند.» (یادداشتهای روزانه، ۳۰ روز با نجف دریابندری، مهدی مظفری ساوجی)
او در اداره انتشارات شرکت نفت آبادان بود که روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خبر کودتا و سقوط دکتر محمد مصدق را شنید؛ توفان کودتا اما هفت ماه بعد با افشای شبکه افسران حزب توده به آبادان و دریابندری رسید: «عضویت در حزب توده و در دادگاه هم اتهاماتی مثل خیانت به کشور، جاسوسی برای خارجی و از این قبیل را به ما تفهیم کردند.» حکمش اعدام بود که بعد تبدیل به حبس ابد شد؛ «یک سال در {زندان} آبادان بودم. بعد ما را بردند به دادگاه. دادگاه دستهجمعی بود. ما یک گروه ۱۱ نفره بودیم. بعداً که ما را محکوم کردند باز هم به زندان احمدآباد فرستادند. یک سال اینجا بودیم و بعد ما را بردند تهران.» ۵ ماه پس از انتقال به زندان لشکر زرهی تهران، از دادگاه با یک درجه تخفیف به ۱۵ سال حبس محکوم میشود. پس از تحویل به زندان قصر، یک سال را هم در این زندان میگذراند که بعد از آن به حکم حبس بلندمدت خود اعتراض میکند که نتیجه این اعتراض صدور حکمی چهارساله برای نجف دریابندری است و بنابراین چند ماه بعد از زندان آزاد میشود. (حسین میرزایی، گفتوگو با ایلنا) در دوره زندان است که کتاب مشهور «تاریخ فلسفه غرب» نوشته «برتراند راسل» را ترجمه کرد و از همان دوره است که موقعیت خود را به عنوان یک مترجم، تثبیت و از حزب توده دوری میکند؛ حزبی که ۶ دهه بعد دربارهاش گفت: «اصولاً حزب اسمش و ظواهرش مارکسیستی بود. در واقع از مارکسیسم چیزی در حزب نبود. مارکسیسم در حزب توده فقط یک اسم بود.» (سالهای جوانی و سیاست) او از روزی که به زندان افتاد تا پایان عمر با حزب توده تماسی نداشت.
دریابندری بعدتر کار در استودیو گلستان فیلم و انتشارات فرانکلین را آغاز میکند: «حرکتی که فرانکلین ایجاد کرد و 15-10 سال هم ادامه پیدا کرد، در صنعت نشر ایران بسیار مثبت و سازنده بود. در واقع ما کارهایی کردیم که آن موقع ناشران ایران نمیتوانستند بکنند. در همه این کارها نقش همایون صنعتیزاده بسیار مهم و مؤثر بود.» (گفتوگو با مهدی مظفری ساوجی) پس از ۱۷ سال در ۱۳۵۴ همکاریاش را با مؤسسه فرانکلین قطع کرد و پس از آن برای ترجمه متون فیلمهای خارجی با سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران قرارداد بست. انقلاب که شد قصد مهاجرت به امریکا کرد و دو سالی آنجا ماند: «مهاجرت یعنی مرگ... من در عرض دو سالی که آنجا بودم، دو صفحه ننوشتم چون با جامعه امریکایی تماسی نداشتم و نمیتوانستم داشته باشم.» برگشت و ترجمه کرد و اثری آفرید که او را در ۱۰ مرداد ۹۶ به عنوان «گنجینه زنده بشری در میراث خوراک» در فهرست حاملان میراث ناملموس (نادرهکاران) ثبت کرد و آن «کتاب مستطاب آشپزی، از سیر تا پیاز» بود. ماجرای نگارش این کتاب به شبی برمیگردد که محمد زهرایی (مدیر نشر کارنامه) در غیاب فهیمه راستکار، مهمان دریابندری بود و دریابندری او را مهمان خوراکی مکزیکی- از دستپختهای خودش - کرد و سر همین شام زهرایی به دریابندری پیشنهاد میکند که کتابی در حوزه آشپزی تألیف کند. در نهایت، با تشویق زهرایی، دریابندری و همسرش فهیمه راستکار با کمک هم، بعد از حدود هشت سال تحقیق که گاه بهصورت میدانی انجام گرفته، این کتاب را به رشته تحریر درمیآورند. (ایسنا، ۱۱ مرداد ۹۶)
نخستین چاپ این کتاب نوروز ۱۳۷۹ بود که تا پاییز ۱۳۹۷ چاپ سیام آن منتشر میشود.آن هم توسط نویسندهای که معتقد بود «در میان ملتهای جهان، سه مکتب اساسی آشپزی چینی، ایرانی و اروپایی (رومی) وجود دارد. من، در این کتاب به معرفی مکتبهای آشپزی و انواع مواد غذایی و ارائه دستورهای آشپزی پرداختهام.» (گفتوگو با ایسنا، ۲۳ اردیبهشت ۷۹)
دریابندری نویسندهای بود که محمدعلی موحد در توصیفش از تعبیر نظامی بهره برده: «کباب از ران خود خورده» و «آدمی است خودآموز به معنی خودآموخته، خود استادِ خود بوده، خود کِشته و خود دروده.» (شب نجف دریابندری در شبهای بخارا، سوم اردیبهشت ۹۳) بسیار کشت و دیگران درودند و «سرانجام به علت مرگ درگذشت.» (برگرفته از «چنین کنند بزرگان»)
یادداشت
با این فقدان چطور کنار بیاییم
سیروس علینژاد
نویسنده و روزنامه نگار
سابقه آشناییام با نجف دریابندری عزیز به حدود چهار دهه قبل بازمیگردد؛ هر چند که ترجیح میدهم به جای بازگویی ماجرای دوستی و نخستین دیدارمان از خود او بگویم؛ از این استاد و دوست قدیمی... همه آنهایی که دریابندری را میشناسند ، اذعان دارند که نویسنده و مترجمی چیرهدست و برخوردار از نثر کم نظیر بود. اغراق نیست اگر بگویم طی تمام این سالها از وجود کمتر اهل کسی با آن قلم شیوا و نثر خاص بهرهمند شدهایم؛ آنچنان که حتی اگر دست روی پیچیدهترین مطالب میگذاشت، حاصل کار را با نثری روان در اختیار مخاطبان میگذاشت که این یکی از مهمترین خصیصههای زندگی حرفهایاش بود؛ نویسندهای که در قالب مترجم به مخاطبان معرفی شده بود و حق بسیاری بر فرهنگمان دارد. این مسأله را براحتی میتوان حتی از مقدمههایی که بر کتابهایی همچون «پیرمرد و دریا» اثر همینگوی نوشته نیز فهمید؛ در ارتباط با ترجمههای او هم نیاز چندانی به توضیح نیست چراکه در آن عرصه هم به استادی هرچه تمامتر کار میکرد. آنچنان که به ندرت میتوان مترجمی را یافت که بعد از انتشار اثری از دریابندری جسارت این را یافته باشد که دست به بازترجمه کتابهایی بزند که از سوی او عرضه شده بود. افزون بر این، او روزنامهنویسی بسیار برجسته هم بود که نمیدانم چرا به این وجههاش کمتر توجه شده است. در آن سالهایی که مشغول فعالیت در انتشارات فرانکلین بود و به نوعی سردبیری کل و سرویراستاری را به عهده داشت موفق به انتشار مجله ای با عنوان «کتاب امروز» شد. اغلب مصاحبههای این مجله به شکل جمعی انجام میشدند با این حال دریابندری خودش به شخصه دست به نوشتن میزد. کافیست یک مرتبه مصاحبههایی که به قلم او هستند را بخوانید تا ببینید که چقدر استادانه دست به کار میشد؛ حتی اگر به عنوان یکی از حاضران در گفتوگویی شرکت میکرد، باز هم حاصل کار متفاوت از دیگر مصاحبههای رایج بود. در همین رابطه کتابی با عنوان «یک گفتوگو» به یادگار مانده که حاصل گفتوگوی ناصر حریری با نجف دریابندری است؛ حتماً به علاقهمندان توصیه میکنم این گفتوگو که بعد از انجام مجدد از سوی دریابندری بازنویسی شده را بخوانید. متن را که بخوانید، تازه متوجه تفاوت گفتوگوی یک استاد با افراد عادی میشود؛ البته که گفتوگو با خود اوست اما به وضوح تأثیر بازنویسی انجام شده از سوی دریابندری بر آن مشاهده میشود. بگذارید با ذکر خاطرهای از این دوست قدیمی، گفتهام را به پایان ببرم. سال 67 یا 68 بود که برای مجله «آدینه» و انجام گفتوگویی نزدش رفتم. گفتوگو که تمام شد، از من قول گرفت متن را چند روزی در اختیارش بگذارم؛ با اینکه قبول آن چندان روال کارم نبود اما پذیرفتم. دو- سه روزی که گذشت برای تأیید نهایی رفتم؛ در راه بازگشت نگاهی به صفحههای گفتوگو انداختم و دیدم کاغذها، کاغذهای من نیست. راستش به من برخورده بود؛ مخصوصاً که به کار خودم اطمینان داشتم و بارها پیش آمده بود که هنگام مصاحبه با بزرگان فرهنگ و ادب با تحسینشان روبهرو شده بودم؛ از جمله زندهیاد خانلری که بعد از انجام گفتوگویی به من گفته بود فلانی تو حرفهای من را بهتر از خودم نوشتهای. بنابراین در جایگاهی نبودم که کسی دست در نوشتهام ببرد؛ خیلی دلخور شدم. در راه بازگشت به نشریه حتی فکر کردم که شاید گفتوگو را منتشر نکنم. به هر حال همه ما روزنامهنویسها دچار غروری کاذب میشویم که در مواقعی از این دست دلخوریمان را به دنبال دارد که من نیز با سابقه کاریام از آن جدا نبودم. به نشریه که رسیدم، از سر کنجکاوی متن را خواندم و از تعجب حالم دگرگون شد. اغراق نیست اگر بگویم انگار که در متن آتش ریخته بود؛ سؤالهای خود من بود اما چنان عالی پیش رفته بود که بیتوجه به غروری که تا چندی قبل گریبانم را گرفته بود، آن را منتشر کردم. بیاغراق او استاد در نوشتن و فراتر از اینها رفیق بیمانندی بود. حدود 20 سال قبل سکته مغزی کرد و من و صفدر تقیزاده فکر کردیم برای روحیه دادن به دوست قدیمیمان کاری کنیم. تصمیم گرفتیم هر روز به خانهاش برویم اما باید بهانهای برای ساعتها ماندن پیدا میکردیم؛ بنابراین گفتیم که قصدمان انجام مصاحبهای مفصل است. حالا افسوس میخورم که چرا تمام آن گفتوگو را ضبط و منتشر نکردهام. فارغ از تعارفهای رایج آن طور که او را طی سالهای بسیار شناختم، دریابندری مردی بینظیر، هم از جهت حرفهای و هم اخلاقی بود؛ تردیدی نیست که عرصه فرهنگ و ادب یکی از بزرگمردان خود را از دست داده و نمیدانم با این فقدان باید چطور کنار بیاییم.
شاهکاری در زبان مقصد
هوشنگ چالنگی
شاعر
نجف دریابندری آدم بسیار مهربان و خونگرمی بود و پیش از آنکه او را در مؤسسه فرانکلین ببینم، آثار و ترجمههایش را خوانده بودم و او را میشناختم. اواسط دهه چهل که به تهران آمدم در بنیاد پهلوی کار میکردم و دوستان پیشنهاد دادند که در مؤسسه فرانکلین مشغول کار بشوم. آن زمان جهانگیر افکاری، مجتبی مینوی و نجف دریابندری جزو ارکان اصلی مؤسسه بودند و برای پذیرش من باید نامهای، در واقع معرفی و تأییدی به رئیس مؤسسه نوشته میشد. نامه تأیید مرا با کمال مهر و محبت نجف دریابندری نوشت و امضا کرد و بعد از آن در مؤسسه فرانکلین مشغول به کار شدم. دریابندری را باید یکی از شاخصترین چهرههای نسلی دانست که ثمره بسیار داشتند و بسیار خدمت کردند و تا آخرین لحظه که توان و توشه نوشتن داشتند نوشتند و ترجمه کردند و از خود آثار بزرگ و بااهمیت و البته درجه یک به جای گذاشتند. نثر او، بسیار درخشان است و انگار که کار را در ترجمههای خود تمام کرده و بعد از هر آن چیزی که او ترجمه کرد، دوباره ترجمه کردن آن آثار توسط دیگران، نوعی دوباره کاری است و بیهوده. او مراوده و دوستیهای بسیار نزدیکی با کسانی مثل شاملو داشت و از نزدیک در بطن و متن آنچه در ادبیات میگذشت بود و داستانهایی که او ترجمه کرد در زمانی که ترجمه مثل امروز فراگیر و بسیار نبود، علاقهمندان ادبیات را با جنس خوبی از ادبیات کشورهای دیگر آشنا کرد. آثاری شاخص که به بهترین شکل ممکن ترجمه شد و در زبان مبدأ و زبان مقصد شکل شاهکار زبان بودند. جای کسانی مثل او به سادگی پر نمیشود و او حالا، حداقل با یکی از آخرین آثار درخشانش یعنی «کتاب مستطاب آشپزی» در خانههای بسیاری از مردم ایران هست و امیدوارم در کنار همسرش، فهیمه راستکار، در آرامش باشد.
چنین کنند بزرگان...
ابوتراب خسروی
داستاننویس
واژگان و جملهها در دست دریابندری ملایم و نرم بود و این مسأله نشان از قدرتمندی این مترجم داشت به علاوه اینکه حضورش در ادبیات با توجه به نقشی که هم در حوزه طنز داشت و هم در ترجمه بسیار حائز اهمیت است. در برخی ترجمهها، مخصوصاً ترجمههای متأخرش مثل «گوربهگور» نقدهایی هم به او وارد میدانستند که به نظر من ناشی از خستگی و کسالت سالهای آخر عمر بود و هیچکدام باعث نمیشود قدرتمندیاش در نثر و بازتاب مفاهیم زیر سؤال برود. جزو اساتید هست و با ترجمههایش تأثیر بسیاری بر ادبیات معاصر گذاشت. نسل دریابندریها برای نسلهای بعدی، میراثهای فراوانی به جا گذاشتند و به همین جهت هم بسیار قابل احترام و تکریم هستند. از جمله این میراث، نگاه سرخوشانهای که به مسائل داشت و برای من همیشه جذاب بود. نویسندگان خلاق یک طنز زیرپوستی در کارش دارد که نشان از نکتهسنجی و هوشمندی آنهاست. اگر چه بیشتر به عنوان مترجم شهرت دارد اما این طنز و نگاه سرخوش در متنی که مینوشت، دمیده میشد و این خصوصیتیست خاص نویسندگان بزرگ. دریابندری از دنیا رفت و این سؤال هنوز در ذهن من است که کتاب مشهور «چنین کنند بزرگان» تألیف خودش بود یا ترجمه یا اقتباس؛ چون حداقل من، هیچ منبع خارجی برای آن پیدا نکردم و فکر میکنم احتمال خیلی زیاد نوشته خود دریابندری بود. به هر روی فقدان این نویسنده و مترجم درجه یک را به جامعه فرهنگ و ادب و خانوادهشان تسلیت میگویم.
با ترجمههایش نسبت خونی داشت
ارمغان بهداروند
نویسنده
خبر مرگ «نجف دریابندری» شوخی است. یک شوخی بیوقت! باور نمیکنید چند قدم برگردید به عقب و چند خط از«وداع با اسلحه» و«یک شاخه گل سرخ برای امیلی» را مرور کنید. حتماً چنان در کلمه کلمه ترجمهاش فراموش میشوی که انگار کنار بهمنشیر آبادان با او مشغول قدم زدن باشی و راحتراحت او را نفس بکشی. پس همین اول کار شکستِ مرگ را لااقل دراین باره با هم امضا کنیم و به شرط زندگی، چند خط، در برابرش دست به سینه بایستیم.
عمو نجف – شاملو او را به این نام میخواند - چنان خود کِشته و خود دروده بود که ترجمه را نه گنجی برای معیشت که رنجی میدانست برای مترجم که به خوشاحوالی انسان امروز و فردای خویش امیدوار بود. از چنین رنجی است که اگر زادبوم ما امروز از توشه ادبیات دیگر ملل منتفع است. رنجی که به مانایی ادبیات ایران و دانایی اهالیاش ختم شده باشد، حتماً رنج دلپذیری برای دریابندری بوده است.
به خوی و خصلت زادگاه خویش – آبادان- گرم بود و به گفتوگو، گُل از گُلش میشکفت و هیچ به جست وجوی راهی نبود که دانستگیاش را به چشم بیاورد. نجف دریابندری نه فقط مترجم که همه ترجمههای او چنان دوبارهآفرینی شدهاند که گویی با او نسبت خونی داشتهاند. کشف لحن متن اصلی و برابرنهاد کردن آن در زبان ترجمه، مختص مترجمی است که به همین ویژگی، میتواند نویسنده نام بگیرد. 91 سالگی موقع خوبی برای لنگر انداختن است. بسپاریم که او آن قدر آدم تربیت کرده است که به دریا برگردد.
بیانش حتی در سختترین مواقع هم به طنز بود
صفدر تقیزاده
نویسنده و مترجم
خیلی متأسفم که بهترین دوست، همیار و همفکرم را روز گذشته از دست دادم؛ نجف دریا بندری نیز همچون من متولد آبادان بود؛ آشناییام با او به سال های تحصیل در دبیرستان رازی بازمیگردد. هر چند که این دوستی بعد از اتمام مدرسه قطع نشد و ما بعدها در شرکت نفت هم همچنان همراه هم بودیم. به واسطه شناخت بسیاری که از او دارم، معتقدم که دریابندری برخوردار از هوش و ادراکی سرشار بود که به او فرهیختگی خاصی بخشیده بود. هر چند که بیشتر به عنوان مترجم و نویسندهای چیره دست شهرت یافته بود اما برخوردار از بینش فلسفی و اندیشه سیاسی و ذهنی روشن هم بود که از این طریق افق دید گستردهای در مواجهه با بخشهای مختلف فرهنگ و ادب یافته بود. دریابندری چه در ترجمه و چه در تألیف تلاش بسیاری در جهت بررسی تاریخ، تفکر فلسفی و اجتماعی به خرج داد تا از این طریق موفق به ارائه بینش تازهای به خوانندگان شود. او در سالهای جوانی به دلیل مبارزات سیاسی به زندان افتاد، اما آنجا هم دست از کار نکشید و ترجمه آثاری همچون «وداع با اسلحه» نوشته همینگوی را انجام داد. افزون بر این مردی برخوردار از شخصیتی منحصر به فرد هم بود که در کنار کار حرفهایاش، او را به یکی از بزرگترین مترجمان کشورمان تبدیل کرده است. دوستی مهربان و بسیار فروتن که بیانش حتی در سختترین مواقع هم به طنز بود. یادش گرامی باد؛ فقدان نجف دریابندری برای فرهنگ این سرزمین ضایعه بزرگی است که بعید میدانم امکان جبران آن وجود داشته باشد.
روشنفکری به تمام معنا
علی دهباشی
نویسنده و سردبیر مجله بخارا
استاد نجف دریابندری بیش از 70 سال در حوزه فرهنگ و بویژه عرصههای تألیف و ترجمه به فرهنگ این مرز و بوم خدمت کرد و حضوری مستمر داشت؛ این حضور بعد از دورهای که به سبب فعالیتهای سیاسی گرفتار شد، شکل مداوم به خود گرفت. حتی در زندان هم بیکار ننشست و کار «تاریخ فلسفه غرب» برتراند راسل را آنجا آغاز کرد. اگر نگاهی به آثار منتشر شده از سوی او داشته باشیم، میبینیم که رفته اما کتابخانهای ارزشمند برایمان به یادگار گذاشته است. کتابخانهای که در یکی قفسههای آن از «آیزایا برلین» با کتاب «متفکران روس» دیده میشود؛ در قفسهای دیگر گلچینی از بهترین رمانهای جهان از بزرگانی همچون ویلیام فاکنر با آثاری همچون «گور به گور» و ارنست همینگوی با کتابهایی نظیر «پیرمرد و دریا» و «وداع با اسلحه»، ساموئل بکت با «در انتظار گودو، دست آخر: نمایشنامههای بکت»، «رگتایم» نوشته «ای.ال. دکتروف» و... او به این موضوعات اکتفا نکرد و به سراغ مضامین فلسفی هم رفت، از جمله آثار بسیار باارزشی که «تاریخ فلسفه غرب» و «قدرت» برتراند راسل از مشهورترین آنهاست. علاوه بر این او در زمینه فلسفه، خودش نیز از جمله صاحب نظران بود آنچنان که دست به تألیف اثر مهمی با عنوان «درد بی خویشتنی» زد؛ البته کتاب دیگری هم با عنوان «افسانه اسطوره» از او به یادگار مانده که آن هم حاصل مطالعات بسیاری است که در زمینه ادبیات داشته است. شاید جالب باشد که بدانید از نخستین کتابهایی که سال 1341 درباره تاریخ سینما در کشورمان منتشر شد به ترجمه او و از «آرتور نایت» بود. آن زمان مثل حالا نبود که کتابهای بسیاری از تاریخ سینما در دسترسمان قرار گرفته و ترجمه استاد دریابندری از کتاب مذکور اتفاق مهمی به شمار میآمد. «معنی هنر» نوشته هربرت رید هم اثر دیگری است که اواخر دهه 50 به ترجمه او در دسترس علاقهمندان قرار گرفت و تأثیر بسیاری در حوزه نقد حوزه هنرهای تجسمی به جای گذاشت. بی شک نجف دریابندری را میتوان نویسنده و مترجمی دانست که بخوبی نبض جامعه را در دست داشت و میدانست که یک جامعه در تلاش برای پیشرفت به شناخت ادبیات معاصر جهان نیاز بسیار دارد. او در این کار بسیار کوشا بود و از نثری درخشان با تسلط بر زبان فارسی برخوردار بود که کارش را متمایز از دیگران میکرد. حتی در سالهای پایانی زندگیاش کتابی با عنوان «مستطاب آشپزی» منتشر کرد که ناشی از ذوق بسیارش بود؛ هرچند که در این کار همسرش زنده یاد راستکار هم همکاری داشت. دریک کلام او یک روشنفکر به تمام معنا و منطبق بر معیارهای جهانی بود؛ یادش گرامی.
اپیدمیکرونا؛ قدرت مانور ایران در غیرمتعهدها
بهرام امیراحمدیان
کارشناس مسائل آسیا
اپیدمی کرونا در محیط بینالملل فضایی ایجاد کرده است تا بازیگران بینالمللی بیش از گذشته ضرورت همکاری همه جانبه را دریابند. پدیده کووید 19 مانند آلودگی هوا و آبها مرز نمیشناسد و میتواند خیلی از فضاها را متأثر از خود کند و جایگاهی در قاعده سیاسی ندارد و در کل محیط بینالملل پراکنده شده است. درست است که این ویروس از چین ظهور کرده ولی تبعات آن تمام ملل جهان را تحت تأثیر قرار داده است. از اینرو برای حل مسألهای به این اهمیت، همفکری و همکاریهای بین کشورها ضروری به نظر میرسد. چنانکه در هفتههای اخیر مصداق این همکاریها در روند تعاملاتی میان کشورهایی که حتی از منظر سیاسی هم با یکدیگر زاویه دارند، پدیدار شده است.
کمک روسیه به ایالات متحده امریکا و همکاری نزدیک کشورهای اروپایی که خود درگیر این بحران شده بودند، از جمله نمونههای روشن این همکاری هاست که زیر سایه اختلافات سیاسی تا حدودی رنگ باخته است.
جمهوری اسلامی ایران هم بهعنوان کشور متأثر از این ویروس، از همان آغاز در کنار تلاشهای داخلی برای مواجهه مؤثر با این بیماری، کوشید ظرفیت همکاریهای منطقهای و سازمانهای منطقهای را برای تبادل همکاری در این زمینه فعال کند. اگرچه مراودات دیپلماتیک و رفت و آمدهای دیپلماتها تحت تأثیر شیوع این ویروس، متوقف شد اما این امر مانع از آن نشد که رایزنی با سایر کشورها که در این مقطع بیش از هر زمان دیگری ضروری به نظر میرسید، قطع شود.
در این چارچوب نشست هم اندیشی ایران با کشورهای عضو جنبش عدم تعهد برای مبارزه با بحران کرونا میتواند یکی از وجوه بارز دیپلماسی ایران در سطحی گسترده باشد. مشارکت مؤثر ایران در این نشست در شرایطی که ایران علاوه بر درگیری با این بیماری ذیل شدیدترین تحریمهای اقتصادی امریکا قرار دارد، قدرت مانور خوبی جهت نمایان کردن پیامدهای منفی و سنگین تحریمهای امریکایی به شمار خواهد رفت. بویژه که پیشتر کشورهای عضو عدم تعهد در برخی مواقع مانند پرونده هستهای ایران در شورای حکام سازمان بینالمللی انرژی اتمی به کمک ایران آمدند و از آن حمایت کردند. در چنین شرایطی که جمهوری اسلامی در کنترل ویروس کرونا و مدیریت آن حتی در مقایسه با کشورهای حوزه غربی موفق و بهتر عمل کرده است، میتواند با جلب نظر غیرمتعهدها به روند موفقیت خود ذیل تحریمهای امریکایی، رهبری افکار و الگوی مشارکت جمعی جهت مواجهه با بحران جاری را در دست گیرد. این بیماری نشان داده که در کشورهایی که از ساختار فضای مجازی قدرتمندتری بهرهمند بودهاند، موفقیت بیشتری در عرصه مبارزه با آن داشتهاند.
ایران نیز با بهرهگیری از تجربه نسبتاً موفقی که در این زمینه داشته است، قدرت مانور خوبی در میان غیرمتعهدها خواهد داشت. در مجموع این همکاریها میتواند فرصت مناسبی را برای کشورهای عضو سازمانهای منطقهای و بینالمللی جهت شناخت و فعال کردن ظرفیتهای بالقوه خود فراهم کند. این مسأله بویژه از آن جهت حائزاهمیت است که جهان در دوره پساکرونا شاهد زنجیره جدیدی از همکاریهای بینالمللی خواهد بود و محیط بینالملل به یک محیط واحد، بدون در نظر گرفتن مرزهای سیاسی تبدیل خواهد شد. از اینرو تبعات بحرانهایی نظیر اپیدمی کرونا میتواند مرزها را درنوردد.
آثار دریابندری در حکم دانشگاهی ارزشمند است
جمال میرصادقی
مدرس و پیشکسوت داستان نویسی
نجف دریابندری را سالهاست میشناسم؛ هم به بهانه انتشار کتابهای بسیار خوبی که از او به یادگار مانده و هم آشنایی دورادوری که به واسطه حضور در محفلهای ادبی با این استاد ترجمه و تألیف پیدا کرده بودم. در وصف اینکه او که بود و چهها کرد، همین بس که بدانیم خیلیها به این دنیا قدم میگذارند و بعد از مدتی هم با زندگی بدرود میگویند بدون آن که نقشی از خود بر جای بگذارند! درست برعکس نجف دریابندری که نه تنها تأثیر بسیاری بر کار مترجمان همدوره خود و نسلهای بعد گذاشت بلکه با ترجمههایی که از آثار شاخص ادبیات جهان انجام داد به نویسندگان جوان کمک بسیاری در راستای گسترس افق دید آنان و همچنین آشنایی با نوشتههای نویسندگان مطرح خارجی کرد.
از همین رو نه تنها ترجمههای درخشان، بلکه نوشتههای به جای مانده از او نقش بسیاری مهمی در پیشبرد ادبیات معاصر فارسی ایفا کرده است. به خاطر دارم که تازه «پیرمرد و دریا» را ترجمه کرده بود که در خلال گفت و گو یا مقالهای از همینگوی و آثارش سخن گفت. گفتههای او حاکی از این بود که نه تنها به ترجمه تسلط بسیاری دارد بلکه ادبیات جهان را هم بخوبی میشناسد. فقدان نویسنده و مترجمی همچون او هیچگاه، هیچگاه جبران نخواهد شد؛ او نه تنها به عرصه ادبیات، که به همه افرادی که در عرصه قلم فعالیت دارند خدمت بسیاری کرده چراکه آثار منتشر شده از او در حکم دانشگاهی ارزشمند است. مایه تأسف است که سالهای پایانی زندگیاش گرفتار شرایط نامساعدی بود و امکان بهرهمند شدن از نوشته یا ترجمههایی تازه از او برای ما و علاقه مندان عرصه کتاب فراهم نبود. بگذارید اشارهای هم با ماجرای آشناییام با او داشته باشم که به سالهای همکاریام با نشریه سخن بازمی گردد؛ اغلب به دفتر نشریه میآمد؛ علاوه بر این در دورهمیهای زنده یاد خانلری هم حضور داشت و من از این طریق فرصت بیشتری برای آشنایی با او نصیبم شد. بگذارید به خاطرهای اشاره کنم؛ خاطرهای که شاید تا اندازهای بسیار اندک گویای شخصیت خاصی باشد که از آن برخوردار بود. در خاطرم هست که علی محمد افغانی هنوز نویسندهای بی نام نشان بود و تازه رمان «شوهر آهو خانم» را منتشر کرده بود؛ چند نسخه از رمانش را به دفتر مجله فرستاد؛ اغلب دوستان بدون آن که حتی آن را خوانده باشند دست به تمسخر کتابش زدند. دریابندری نسخهای از کتاب را گرفت و گفت بگذارید آن را بخوانم. بعد از چند روز آمد و گفت این رمان شاهکار است! او برخلاف ما، بدون مطالعه کتاب، هیچ قضاوتی نکرد و این شاید نشانی باشد از ویژگیهای اخلاقی مثبت بسیاری که از آن برخوردار بود. ای کاش نویسندگان و مترجمان جوان به سراغ آثار او بروند تا بتوانیم به ادامه راه بزرگانی همچون نجف دریابندری امیدوار شویم.
بحران کرونا و سازمان تأمین اجتماعی
مصطفی سالاری
مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی
سازمان تأمین اجتماعی، وظیفه حفظ امنیت اجتماعی کارگران امروز و دیروز (بازنشستگان) و اطمینان آنان از تأمین خدمات درمانی، پرداخت مستمری یا مقرری آنان در مواقع ازکارافتادگی و بیکاری، پرداخت مستمری آنان پس از بازنشستگی، حمایت از بازماندگان پس از فوت آنان و پرداختهای مربوط به تعهدات کوتاهمدت (کمکهزینه عائلهمندی، غرامت دستمزد ایام بیماری، کمکهزینه دوران بارداری، کمکهزینه تجهیزات کمک پزشکی، کمکهزینه کفن و دفن و کمکهزینه ازدواج) را برعهده دارد. هم اکنون، بیش از 43 میلیون نفر از جمعیت 86 میلیونی کشور بیمهشده اصلی و تبعی سازمان هستند و از این تعداد 3/5 میلیون خانوار (با احتساب ضریب خانوار افراد مستمری بگیر بیش از 7میلیون نفر) مستمریبگیرانی هستند
پاندمی کروناویروس تکانهای کمسابقه - اگر نگوییم بیسابقه - بر پیکر اقتصاد جهانی وارد کرده است، پیشبینی کاهش ساعات کار معادل 305 میلیون کار تماموقت نیروی کار و فقیرشدن 500 میلیون نفر در سراسر جهان از اثرات عظیم اقتصادی و اجتماعی بحرانی است که از آن بهعنوان بزرگترین رکود اقتصادی پساز بحران بزرگ دهه 1930 نام برده میشود. روزبه کردونی در ادامه اظهار داشت: دراینمیان، صندوقهای بیمهگر نیز مثل سایر نهادها هم از این بحران متأثر شدهاند و هم در مواجهه با آن اثرگذار بودهاند. کردونی در خصوص نقش سازمان تأمین اجتماعی در بحران کرونا نیز گفت: این سازمان با پوشش بیش از 50 درصد جمعیت کشور، بهعنوان بزرگترین نهاد بیمهگر اجتماعی، در بحران کرونا مسئولیت اجرای برخی تمهیدات و تدابیر سیاستی در مواجهه ملی با کرونا را بر عهده داشت و با تدابیر وزیر رفاه و مدیریت مدیرعامل سازمان اقداماتی را در پنج محور گسترش دسترسی به خدمات درمانی، استمهال یا امهال موقتی پرداخت حقبیمهها، تسهیل برخورداری از بیمه بیکاری، گسترش و تسهیل مزایای کوتاهمدت مانند مزایای غرامت دستمزد ایام بیماری و تعدیل رویههای اداری و مکانیسم ارائه خدمات قابلطبقهبندی انجام داد. رئیس مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی در ادامه گفت: گرچه سازمان با انجام این اقدامات در کاهش ابعاد و پیامدهای بحران نقش بسزایی داشته، نباید فراموش کرد که این سازمان خود نیز بخش مهمی از اقتصاد است که از شرایط بحرانی کنونی آسیب میپذیرد. بر همین اساس یازدهمین گزارش مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی پیرامون بحران کرونا به تأثیر این بحران بر سازمان تأمین اجتماعی پرداخته است.
اهم نکات این گزارش به شرح زیر است:
بخش عمده منابع سازمان تأمین اجتماعی از درآمدهای حقبیمه تشکیل میشود. با توقف یا کاهش تولید در بخشهای اقتصادی در اثر محدودیتهای اعمالشده برای کنترل کرونا ازیکسو و کاهش تقاضای مصرفکنندگان ازسویدیگر حجم فعالیتها و درآمد کسبوکارها و کارفرمایان کاهش یافته است. این امر باعث تعدیل نیروی کار و همچنین کاهش ساعت کار برای نیروی کار شاغل شده است که مبنای حقبیمه را برای سازمان کاهش میدهد. ازطرفدیگر، بخشی از منابع سازمان ازطریق درآمدهای حاصل از سرمایهگذاری و ذخایر تأمین میشود که بهدلیل کاهش تولید و تقاضا در سطح کشور و جهان بهطورقطع تحت تأثیر کرونا قرار خواهد گرفت. این اثرپذیری عمدتاً از مسیر کاهش تولید کالاها و خدمات در شرکتهای تابعه سازمان (بخصوص در حوزه خدمات گردشگری و حملونقل) و نیز کاهش درآمدهای بازرگانی آنها به خاطر کاهش میزان تجارت خارجی (نفتی و غیرنفتی)، امکان کاهش قیمت مواد اولیه و محصولات واسطهای و سقوط قیمت جهانی نفت است.
در سمت مخارج نیز، سازمان، بهدلیل تنوع خدماتی که ارائه میدهد، با افزایش هزینهها مواجه شده است: حدود 50 درصد کل مراجعین مشکوک یا مبتلا به کرونا به واحدهای درمانی کشور بیمهشده سازمان هستند که سازمان باید هزینههای پذیرش و درمان آنها را متقبل شود؛ ازآنجاییکه برخی از بیمهپردازان بهدلیل ابتلا به کووید 19 ناچار به قرنطینه به مدت نسبتاً طولانی هستند، هزینه غرامت دستمزد ایام بیماری با افزایش مواجه میشود؛ با فوت تعدادی از بیمهپردازان در اثر کرونا تعداد برقراری مستمری بازماندگان و همچنین هزینههای کفنودفن زیاد میشود و با افزایش تعداد بیکاران بر هزینههای بخش بیمه بیکاری افزوده میشود.
علاوهبراین، اقداماتی نظیر امهال حقبیمه کارفرمایان در 10 رستهفعالیت، ارائه خدمات به غیربیمهشدگان در تعدادی از مراکز ملکی درمانی، ایفای تکالیف ابلاغی از سوی تولیت نظام سلامت و مراجع برونسازمانی برای توقف ارائه خدمات تشخیصی و درمانی و عملهای جراحی الکتیو و تسهیل پرداخت مقرری به بیکارانی که در اثر کرونا تعدیل شدهاند بر شدت میزان اثر طبیعی بحران بر سازمان افزوده است.
برآوردهای سازمان حاکی از کاهش حدود 15 هزار میلیارد تومانی وصول حقبیمه در اثر کاهش یا توقف تولید یا تأخیر در پرداختها بهدلیل امهال از اسفندماه 1398 تا خردادماه 1399 است. این در حالی است که در سمت مخارج، هزینه پذیرش و بستری بیمهشدگان مبتلا به کووید19 در بیمارستانهای کشور رقم بالایی است (باتوجهبه سناریوهای وزارت بهداشت، در بهترین سناریو 68 میلیارد تومان و در بدترین سناریو 9، 761 میلیارد تومان تا پایان خردادماه). توقف پذیرش و بستری بیماران الکتیو منجر به کاهش عملکرد 60 درصدی بیمارستانهای ملکی و کاهش درآمد 50 درصدی مراکز ملکی سرپایی شده و هزینه مقرری بیمه بیکاری، باتوجهبه تعداد بسیار زیاد متقاضیان مقرری بیمه بیکاری، پیشبینی میشود در خوشبینانهترین سناریو 5,256 میلیارد تومان و در بدبینانهترین سناریو 20,222 میلیارد تومان باشد.
در مجموع، بار مالی (کاهش درآمدها و افزایش هزینهها) ناشی از بحران بر سازمان، باتوجهبه دادهها و اطلاعات دردسترس، در خوشبینانهترین حالت 23,815 میلیارد تومان و در بدبینانهترین حالت 51,026 میلیارد تومان است. بر این ارقام، بار مالی ناشی از اثراتی که درحالحاضر قابلبرآورد نیستند (بهعنوانمثال، اثر بر درآمدهای حاصل از ذخایر و سرمایهگذاری) را باید افزود. بهطورقطع، این امر منجر به تشدید کسری نقدینگی سازمان در سال 1399 خواهد شد؛ شرایطی که دستاوردهای سازمان در کاهش مشکلات نقدینگی در سال 1398 را تا حدود زیادی کم میکند.
دلالتهای سیاستی: پیامدهای ناشی از کرونا سازمان را در تأمین منابع کافی برای استمرار پرداخت مزایا و ایفای تعهداتش به جامعه گسترده تحت پوشش خود دچار سختی میکند. این در حالی است که سازمان، با متجاوز از 7/3 میلیون مستمریبگیر اصلی، منبع درآمد اصلی بسیاری از سالمندان کشور است؛ مستمریبگیرانی که تعداد زیادی از آنها، در نبود یک نظام حمایتی یکپارچه در کشور، برای معیشت خود عمدتاً به مستمریها متکی هستند و درآمد قابلتوجه دیگری ندارند. با دانستن این نکته، ابعاد اجتماعی و سیاسی ناشی از عدمتوفیق سازمان در انجام بهموقع تعهدات بیشتر واضح میشود.
باتوجهبه اینکه بار مالی ناشی از بحران کرونا پیشبینینشده بود، تاکنون هم وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و هم مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی با همراهی دولت، تدابیر و سازوکارهای متعددی برای مقابله با اثرات بحران بر این صندوق بیمهای اندیشیدهاند، اما در این شرایط سخت، انتظار جامعه هدف سازمان تأمین اجتماعی این است که همه ارکان نظام بیشازپیش در کنار سازمان برای پرداخت مزایا و ارائه خدمات به بیمهشدگان و مستمریبگیران، بهعنوان شهروندان کشور، بایستند و از آن پشتیبانی کنند.
حذف صفر یا اصلاح سیاست؟
حذف 4 صفر از واحد پول کشور چه معنایی دارد؟ به لحاظ اقتصادی ظاهراً واجد هیچ تأثیر جدی نیست، جز اینکه در شمارش اثرگذاری مهمی دارد و البته شمارشِ قابلِ درک نیز نکته مهمی است؛ زیرا این بیمعنی است که به جایی برسیم که یک قرص نان 10 یا 20 هزار تومان بشود و قیمت یک متر خانه مثلاً 200 میلیون تومان شود!! در حالی که با برداشتن 4 صفر میتوان نان را به قیمت یک یا دو تومان و هر متر خانه را 20 هزار تومان خرید و فروش کرد. شاید به لحاظ اقتصادی میان این دو وضعیت هیچ تفاوتی نباشد، زیرا همه واحدهای مالی از خرید یا فروش گرفته تا دستمزدها و حقوق به همین نسبت کم میشوند.
ولی به لحاظ درک عینی از مابهازای آنچه که میخریم یا میفروشیم واحدهای کوچکتر قابل قبولتر است. البته حذف 4 صفر هزینههایی را برای کشور دارد که تطبیق یافتن عادات مردم و نیز تغییرات اسناد مالی و تعویض اسکناس و سکه موجود از این جملهاند. با این وجود همه کشورهایی که دچار کاهش ارزش پول مزمن و چند رقمی شدهاند در مقاطعی چنین اقدامی را انجام دادهاند که نمونه مشهور آن و در کنار ما کشور ترکیه است.
انجام این کار الزامات خاص خود را دارد. چرا ارزش پول ملی کاهش پیدا میکند؟ به این علت که نقدینگی و چاپ پول با سرعت بسیار بیشتری از افزایش تولید ملی کشور پیشی میگیرد. افزایش نقدینگی به طور معمول برای جبران کسری بودجه دولتها است. بنابراین اگر تولید زیاد نشود، در عوض پول یا بهتر است گفته شود نقدینگی زیاد شود، به طور طبیعی قیمتها نیز به همین نسبت بیشتر خواهد شد. حدی از تورم نه تنها بد نیست بلکه برای اقتصادهایی مثل ایران مفید هم هست ولی این حد بسیار کمتر از آن است که اکنون شاهدش هستیم. متأسفانه از سال 1352 تاکنون در فرآیند تورم عموماً دو رقمی قرار داریم که بجز دو یا سه سال در بقیه این سالها با تورم دو رقمی و گاه تا 50 درصدی مواجه شدهایم. به طوری که شاخص قیمتها از رقم ۰.۰۶۹ در سال ۱۳۵۲، اکنون به بالای 200 رسیده است، یعنی دقیقاً شاخص قیمتها در این فاصله 3 هزار برابر شده است. در واقع فقط طی 47 سال شاهد این حد از افزایش شاخص قیمتها هستیم. درست است که شاخص دستمزد و درآمد نیز کمابیش و نه لزوماً دقیقاً در این فاصله افزایش پیدا کرده، ولی در هر حال تورم نقشی اعصابخردکن در زندگی روزمره مردم دارد. دولت آقای روحانی از ابتدای آغاز به کار خود، سیاست کنترل تورم را پیشه کرد و در سالهای 1394 تا 1396 نیز موفق بود و از سال 1394 تورم را به ۱۱.۹، سپس به ۹.۰ و در ادامه به ۹.۶ رساند که در طول سالهای پس از انقلاب بیسابقه بود که سه سال مداوم چنین روندی را شاهد باشیم. ولی مواجهه اقتصاد با تحریمهای نفتی و بازگشت تحریمهای بانکی و نیز اقدامات مخالفان داخلی، فنر تورم را به یک باره فعال کرد و دوباره شاهد اوجگیری آن بودیم و اکنون روشن شده است که بیش از گذشته میتوان به حذف صفر از پول ملی فکر کرد و اقدام مجلس میتواند در این مسیر گام مهمی تلقی شود.
ولی در این میان یک نکته مهم وجود دارد. قرار نیست که هر چند 10 سال یک بار اقدام به اصلاح واحد پول ملی شود. این کار نادرست است، پس باید سیاستهای منجر به افزایش نامعقول نقدینگی را به طور کلی کنار گذاشت. این سیاستها باید دقیقاً در چارچوب اصول اقتصادی باشد. به عبارت دیگر متناسب با افزایش تولید ناخالص داخلی یا اندکی بیشتر برای ایجاد تحرک اقتصادی باشد، و الا اگر قرار باشد مجلس همچنان به طرحها و ردیفهای بودجههایی رأی دهد که به افزایش نقدینگی منجر شود، دوباره مواجه با همین وضعیت خواهیم بود. بنابراین در کنار حذف ۴ صفر از پول کشور، باید آرامش را به سیاست پولی کشور بازگرداند. در غیر این صورت به تأخیر افتادن این اصلاح پولی، بهتر بوده و بیشتر به نفع کشور است.
نمایندگان مجلس با تبدیل واحد پولی ایران از ریال به تومان موافقت کردند
شروع تومان
هر یک «تومان» 100 «قِران» میشود
گروه اقتصادی/ «نمایندگان مجلس شورای اسلامی تصویب کردند که طی سه سال آینده واحد پول ایران، تومان و 4 صفر از پول ملی حذف شود.»
در لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور که روز گذشته در مجلس تصویب شد به ابعاد مختلف حذف 4 صفر از پول ملی پرداخته شده است. بر این اساس واحد پول ایران تومان میشود و هر تومان برابر ۱۰ هزار ریال جاری و معادل 100 پارسه است.
بر اساس لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور برابر پولهای خارجی نسبت به تومان و نرخ خرید و فروش ارز توسط بانک مرکزی در چارچوب نظام ارزی حاکم و با رعایت ذخایر ارزی و دروقت لزوم تعهدات کشور در مقابل صندوق بینالمللی پول، محاسبه و تعیین میشود.
از سویی دوره گردش موازی و اعتبار همزمان تومان و ریال که در این قانون، «دوره گذار» نامیده میشود، حداکثر دو سال است، همچنین پس از پایان دوره گذار، تعهداتی که پیش از این بر اساس واحد پول ریال ایجاد شده است، تنها با واحد پول تومان قابل ایفا خواهد بود.
در این میان بانک مرکزی موظف خواهد شد، ظرف مدت ۲ سال از تاریخ لازم الاجرا شدن این قانون، ترتیبات اجرایی لازم را جهت آغاز «دوره گذار» فراهم کند؛ بر این اساس آییننامه اجرایی این قانون ظرف ۳ ماه از تاریخ لازم الاجرا شدن توسط بانک مرکزی تهیه و به تصویب هیأت وزیران میرسد.
حذف 4 صفر از پول ملی بتدریج انجام میشود
عبدالناصرهمتی، رئیس کل بانک مرکزی در دفاع از لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور گفت که روند حذف ۴ صفر از پول ملی بهصورت تدریجی انجام خواهد شد و در این خصوص هیچ شوکی ایجاد نخواهد شد.
وی اظهار داشت: کاهش کارایی پول ملی در نتیجه تورم مزمن و انباشت پنج دهه اخیر اتفاق افتاده و باعث شده پول ملی که بهعنوان ریال و پیش از آن دینار نامیده میشد در جامعه کاربرد نداشته باشد و البته دینار مدتهاست که وجود خارجی ندارد و عرف اصلی در جامعه تومان است؛ ما هم میخواهیم با عرف جامعه هماهنگ باشیم.
رئیس کل بانک مرکزی با اشاره به هزینه بسیار زیاد چاپ و امحای اسکناس، تصریح کرد: ما در حال حاضر ۸ میلیارد اسکناس داریم که
۵ میلیارد آن زیر 2 هزار تومان است که با حرکت به سمت تومان میتوانیم سکههای یک تومانی را به جای اسکناس هزار تومانی و سکه ۵ تومانی را هم به جای اسکناس ۵ هزار تومانی به صحنه آوریم.
اختلاف وحشتناکی بین پول ایران و یورو وجود دارد
همتی با بیان اینکه در حال حاضر مسکوکات از رده خارج شده است، تصریح کرد: سرانه ما در مسکوکات بسیار پایین است اما در مقابل سرانه اسکناس در کشورمان نسبت به سایر کشورها بسیار زیاد است و ما سالانه یک میلیارد اسکناس امحا میکنیم که بسیار هزینهبر است. این امحا هرسال 400 میلیارد تومان هزینه دارد. وی با تأکید بر اهمیت افت حیثیت ملی پول ایران، خاطرنشان کرد: در حال حاضراختلاف وحشتناکی بین پول ایران و یورو وجود دارد که تقریباً معادل 0.000006 است، همچنین سرانه اسکناس در کشور ما 102 است که بالاترین بین کشورها است و در مقابل سرانه مسکوکات در کشور 26 است در حالی که در کشورهای اروپایی این رقم 200 تا 300 است.
همتی عنوان کرد: در اینجا تورم علت است نه معلول و این تغییر معلول تورم مزمن چند دههای است. وظیفه بانک مرکزی تسهیل مبادلات بازرگانی مردم است و به همین دلیل ما پیشنهاد این لایحه را ارائه کرده بودیم این موضوع یکسال است در کمیسیون اقتصادی در حال بحث است و درباره آن بحثهای کارشناسی صورت گرفت.
وی با بیان اینکه تغییر واحد پول بهصورت تدریجی انجام خواهد شد، اظهار کرد: هر دو پول به موازات هم پیش خواهد رفت تا این تغییر اتفاق بیفتد. مجدداً شب گذشته در هیأت دولت بر این موضوع هم تأکید شد که پول ملی تومان باشد و اضعاف آن بهصورت قران باشد یعنی یک تومان معادل 100 قران و 10 هزار ریال باشد.
در این میان علی ربیعی، سخنگوی دولت در حساب توئیتر خود نوشت: مردم به تومان صحبت و مراکز رسمی به ریال ثبت میکنند، حتی تومان مینویسیم و تومان میگوییم؛ حذف چهار صفر یک کار لازم برای ساده کردن روابط مالی است.
بر لایحه دولت چه گذشته است؟
حذف چهار صفر از پول ملی که موافقان و مخالفان زیادی دارد، از سال 97 در دولت کلید خورد. 15 دی ماه 97 بود که بانک مرکزی موضوع حذف چهار صفر از پول ملی را در قالب لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور تدوین و برای بررسی و تصویب به هیأت وزیران ارائه کرد. 13 مرداد 98 بود که هیأت وزیران این لایحه را تأیید کرد و 30 مرداد یکی از مهمترین لوایح دولت به خانه ملت رفت. نمایندگان مجلس 7 مهرماه 98 یک فوریت این لایحه را تصویب کردند و آن را جهت بررسیهای تکمیلی و ابعاد مختلف اجرایی به کمیسیون اقتصادی مجلس ارجاع دادند. در کمیسیون اقتصادی بارها جلساتی با حضور نمایندگان دولت برگزار شد و در نهایت لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور با تغییرات جزئی 6 بهمن ماه در کمیسیون اقتصادی مجلس تصویب شد و در نوبت صحن علنی مجلس قرار گرفت.
هزینههای چاپ اسکناس و تولید سکه کاهش پیدا میکند
سید حمید حسینی؛ عضو اتاق بازرگانی ایران به «ایران»، گفت: با توجه به کاهش ارزش پول ملی و بلااستفاده شدن ریال تصویب لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور اقدام مناسبی است و با اجرا شدن این لایحه و حرکت به سمت صفر هزینههای چاپ اسکناس وتولید سکه کاهش خواهد یافت.
اثر تورمی با گرد شدن قیمت ها
حسین سلاح ورزی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران در مورد حذف ۴ صفر از پول ملی به «ایران»، گفت: دوستان صحبت از کاهش هزینههای حسابداری بر اثر این تغییر میکنند که در میان مدت، حرف صحیحی است، البته در کوتاه مدت این اقدام، با توجه به لزوم اصلاح ارقام آمارها و صورتهای مالی سالهای گذشته، برای مقایسه پذیر شدن، هزینه زاست و شانس خطا هم در دوران تغییر، در محاسبات مالی بالا میرود، اما به طور کلی در مقیاس ناکارآمدیهای نظام اقتصادی، این اعداد و ارقام خنده آور است. وی ادامه داد: در ایران، دولت تقریباً هم اندازه تولید ناخالص داخلی نومینال، یارانه پیدا و پنهان توزیع میکند و این یارانه در برخی حوزهها همچون آب و انرژی، علاوه بر ایجاد ناکارآمدی اقتصادی شدید، اثرات مهمی بر ناپایدار کردن زیست بوم ایران دارد؛ که بهای آن را نسلهای بعدی به سختی خواهند پرداخت. نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران افزود: معتقدم در کوتاه مدت اثر حذف چهار صفر از پول ملی، با گرد شدن قیمتها به سمت بالا، اثر تورمی خواهد داشت.
حذف 4صفر اقدام مثبت دولت است
در زمان بررسی لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور در مجلس، نمایندگان موافق و مخالف هم اظهار نظر کردند.محمدرضا صباغیان، نماینده مهریز و بافق در مجلس شورای اسلامی بهعنوان موافق کلیات این طرح، گفت: یکی از کارهای خوب دولت حذف 4 صفر است، این لایحه میتواند گره از مشکلات مردم باز کند.
علی بختیار، نماینده گلپایگان در مجلس نیز بهعنوان موافق با لایحه دولت، گفت: ما باید اسکناسهای زیادی را جمعآوری کنیم در حال حاضر هزینههای چاپ اسکناس بالا رفته و یکی از دلایل موافقت با کلیات هم همین است که از چاپ اسکناس به این شکل جلوگیری کنیم.
وی ادامه داد: در حال حاضر ما باید در مبادلات خارجی حجم زیادی پول مصرف کنیم که این در کشورهای توسعه یافته منسوخ است؛ مجلس قطعاً باید به اصلاحات پولی و اصلاح نظام بانکداری اسلامی که دغدغه رهبری و مراجع است میپرداخت که این موضوع یکی از همین موارد است.
صدیف بدری، نماینده اردبیل دیگر موافق لایحه دولت در صحن علنی مجلس، گفت: نظامهای پرداخت هر کشور در وهله اول متکی به نظام اسکناس و مسکوک است و حتی اقتصادهای پیشرفته نقش این ابزار را نادیده نگرفتند. وی با بیان اینکه بهدلیل تورم ۵۰ سال اخیر پول ملی ارزش خود را از دست داده، گفت: در حال حاضر پرداخت وجه نقد به سختی انجام میشود و چاپ و امحا نیز هزینه بالایی دارد.
مجبور به تغییر واحد پول هستیم
محمود بهمنی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی کلیات لایحه اصلاح قانون پولی و بانکی کشور، گفت: امروز اسکناسهای 100، 200 و 500 تومانی هزینه زیادی برای چاپ و ضرب دارد، بنابراین ناچار به تغییر واحد پولی کشور هستیم. وی با تأکید بر اینکه اصلاح ساختار پولی کشور و تغییر واحد پولی ایران ظرف مدت 5 سال طبق این لایحه عملیاتی خواهد شد، اظهار داشت: سه سال برای بررسی اجرا و دو سال هم برای اجرا و عملیاتی شدن این لایحه زمان در نظر گرفته شده تا جایگزین مناسبی برای واحد پولی کشورمان داشته باشیم.
در شرایط تورمی نمیتوان ارزش پول ملی را حفظ کرد
مهرداد لاهوتی، نماینده لنگرود در مجلس شورای اسلامی که مخالف لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور بود، گفت: حذف چهار صفر اطلاعات را روانتر میکند اما واقعیت این است که نمیتوان ارزش پول ملی را حفظ کرد وقتی در شرایط متزلزل و افزایش نرخ تورم هستیم.
نادر قاضیپور، دیگر نماینده مجلس در مخالفت با لایحه دولت، گفت: با حذف چهار صفر هیچ اتفاق جدیدی نمیافتد آیا دولت میتواند قول دهد تورم را بین ۱۵ تا ۲۰ درصد نگه دارد، در دولت قبلی تورم ما
۴۵ درصد بود در حالی که همان دولت اولینبار حذف صفر را مطرح کرد.
در لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور که روز گذشته در مجلس تصویب شد به ابعاد مختلف حذف 4 صفر از پول ملی پرداخته شده است. بر این اساس واحد پول ایران تومان میشود و هر تومان برابر ۱۰ هزار ریال جاری و معادل 100 پارسه است.
بر اساس لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور برابر پولهای خارجی نسبت به تومان و نرخ خرید و فروش ارز توسط بانک مرکزی در چارچوب نظام ارزی حاکم و با رعایت ذخایر ارزی و دروقت لزوم تعهدات کشور در مقابل صندوق بینالمللی پول، محاسبه و تعیین میشود.
از سویی دوره گردش موازی و اعتبار همزمان تومان و ریال که در این قانون، «دوره گذار» نامیده میشود، حداکثر دو سال است، همچنین پس از پایان دوره گذار، تعهداتی که پیش از این بر اساس واحد پول ریال ایجاد شده است، تنها با واحد پول تومان قابل ایفا خواهد بود.
در این میان بانک مرکزی موظف خواهد شد، ظرف مدت ۲ سال از تاریخ لازم الاجرا شدن این قانون، ترتیبات اجرایی لازم را جهت آغاز «دوره گذار» فراهم کند؛ بر این اساس آییننامه اجرایی این قانون ظرف ۳ ماه از تاریخ لازم الاجرا شدن توسط بانک مرکزی تهیه و به تصویب هیأت وزیران میرسد.
حذف 4 صفر از پول ملی بتدریج انجام میشود
عبدالناصرهمتی، رئیس کل بانک مرکزی در دفاع از لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور گفت که روند حذف ۴ صفر از پول ملی بهصورت تدریجی انجام خواهد شد و در این خصوص هیچ شوکی ایجاد نخواهد شد.
وی اظهار داشت: کاهش کارایی پول ملی در نتیجه تورم مزمن و انباشت پنج دهه اخیر اتفاق افتاده و باعث شده پول ملی که بهعنوان ریال و پیش از آن دینار نامیده میشد در جامعه کاربرد نداشته باشد و البته دینار مدتهاست که وجود خارجی ندارد و عرف اصلی در جامعه تومان است؛ ما هم میخواهیم با عرف جامعه هماهنگ باشیم.
رئیس کل بانک مرکزی با اشاره به هزینه بسیار زیاد چاپ و امحای اسکناس، تصریح کرد: ما در حال حاضر ۸ میلیارد اسکناس داریم که
۵ میلیارد آن زیر 2 هزار تومان است که با حرکت به سمت تومان میتوانیم سکههای یک تومانی را به جای اسکناس هزار تومانی و سکه ۵ تومانی را هم به جای اسکناس ۵ هزار تومانی به صحنه آوریم.
اختلاف وحشتناکی بین پول ایران و یورو وجود دارد
همتی با بیان اینکه در حال حاضر مسکوکات از رده خارج شده است، تصریح کرد: سرانه ما در مسکوکات بسیار پایین است اما در مقابل سرانه اسکناس در کشورمان نسبت به سایر کشورها بسیار زیاد است و ما سالانه یک میلیارد اسکناس امحا میکنیم که بسیار هزینهبر است. این امحا هرسال 400 میلیارد تومان هزینه دارد. وی با تأکید بر اهمیت افت حیثیت ملی پول ایران، خاطرنشان کرد: در حال حاضراختلاف وحشتناکی بین پول ایران و یورو وجود دارد که تقریباً معادل 0.000006 است، همچنین سرانه اسکناس در کشور ما 102 است که بالاترین بین کشورها است و در مقابل سرانه مسکوکات در کشور 26 است در حالی که در کشورهای اروپایی این رقم 200 تا 300 است.
همتی عنوان کرد: در اینجا تورم علت است نه معلول و این تغییر معلول تورم مزمن چند دههای است. وظیفه بانک مرکزی تسهیل مبادلات بازرگانی مردم است و به همین دلیل ما پیشنهاد این لایحه را ارائه کرده بودیم این موضوع یکسال است در کمیسیون اقتصادی در حال بحث است و درباره آن بحثهای کارشناسی صورت گرفت.
وی با بیان اینکه تغییر واحد پول بهصورت تدریجی انجام خواهد شد، اظهار کرد: هر دو پول به موازات هم پیش خواهد رفت تا این تغییر اتفاق بیفتد. مجدداً شب گذشته در هیأت دولت بر این موضوع هم تأکید شد که پول ملی تومان باشد و اضعاف آن بهصورت قران باشد یعنی یک تومان معادل 100 قران و 10 هزار ریال باشد.
در این میان علی ربیعی، سخنگوی دولت در حساب توئیتر خود نوشت: مردم به تومان صحبت و مراکز رسمی به ریال ثبت میکنند، حتی تومان مینویسیم و تومان میگوییم؛ حذف چهار صفر یک کار لازم برای ساده کردن روابط مالی است.
بر لایحه دولت چه گذشته است؟
حذف چهار صفر از پول ملی که موافقان و مخالفان زیادی دارد، از سال 97 در دولت کلید خورد. 15 دی ماه 97 بود که بانک مرکزی موضوع حذف چهار صفر از پول ملی را در قالب لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور تدوین و برای بررسی و تصویب به هیأت وزیران ارائه کرد. 13 مرداد 98 بود که هیأت وزیران این لایحه را تأیید کرد و 30 مرداد یکی از مهمترین لوایح دولت به خانه ملت رفت. نمایندگان مجلس 7 مهرماه 98 یک فوریت این لایحه را تصویب کردند و آن را جهت بررسیهای تکمیلی و ابعاد مختلف اجرایی به کمیسیون اقتصادی مجلس ارجاع دادند. در کمیسیون اقتصادی بارها جلساتی با حضور نمایندگان دولت برگزار شد و در نهایت لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور با تغییرات جزئی 6 بهمن ماه در کمیسیون اقتصادی مجلس تصویب شد و در نوبت صحن علنی مجلس قرار گرفت.
هزینههای چاپ اسکناس و تولید سکه کاهش پیدا میکند
سید حمید حسینی؛ عضو اتاق بازرگانی ایران به «ایران»، گفت: با توجه به کاهش ارزش پول ملی و بلااستفاده شدن ریال تصویب لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور اقدام مناسبی است و با اجرا شدن این لایحه و حرکت به سمت صفر هزینههای چاپ اسکناس وتولید سکه کاهش خواهد یافت.
اثر تورمی با گرد شدن قیمت ها
حسین سلاح ورزی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران در مورد حذف ۴ صفر از پول ملی به «ایران»، گفت: دوستان صحبت از کاهش هزینههای حسابداری بر اثر این تغییر میکنند که در میان مدت، حرف صحیحی است، البته در کوتاه مدت این اقدام، با توجه به لزوم اصلاح ارقام آمارها و صورتهای مالی سالهای گذشته، برای مقایسه پذیر شدن، هزینه زاست و شانس خطا هم در دوران تغییر، در محاسبات مالی بالا میرود، اما به طور کلی در مقیاس ناکارآمدیهای نظام اقتصادی، این اعداد و ارقام خنده آور است. وی ادامه داد: در ایران، دولت تقریباً هم اندازه تولید ناخالص داخلی نومینال، یارانه پیدا و پنهان توزیع میکند و این یارانه در برخی حوزهها همچون آب و انرژی، علاوه بر ایجاد ناکارآمدی اقتصادی شدید، اثرات مهمی بر ناپایدار کردن زیست بوم ایران دارد؛ که بهای آن را نسلهای بعدی به سختی خواهند پرداخت. نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران افزود: معتقدم در کوتاه مدت اثر حذف چهار صفر از پول ملی، با گرد شدن قیمتها به سمت بالا، اثر تورمی خواهد داشت.
حذف 4صفر اقدام مثبت دولت است
در زمان بررسی لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور در مجلس، نمایندگان موافق و مخالف هم اظهار نظر کردند.محمدرضا صباغیان، نماینده مهریز و بافق در مجلس شورای اسلامی بهعنوان موافق کلیات این طرح، گفت: یکی از کارهای خوب دولت حذف 4 صفر است، این لایحه میتواند گره از مشکلات مردم باز کند.
علی بختیار، نماینده گلپایگان در مجلس نیز بهعنوان موافق با لایحه دولت، گفت: ما باید اسکناسهای زیادی را جمعآوری کنیم در حال حاضر هزینههای چاپ اسکناس بالا رفته و یکی از دلایل موافقت با کلیات هم همین است که از چاپ اسکناس به این شکل جلوگیری کنیم.
وی ادامه داد: در حال حاضر ما باید در مبادلات خارجی حجم زیادی پول مصرف کنیم که این در کشورهای توسعه یافته منسوخ است؛ مجلس قطعاً باید به اصلاحات پولی و اصلاح نظام بانکداری اسلامی که دغدغه رهبری و مراجع است میپرداخت که این موضوع یکی از همین موارد است.
صدیف بدری، نماینده اردبیل دیگر موافق لایحه دولت در صحن علنی مجلس، گفت: نظامهای پرداخت هر کشور در وهله اول متکی به نظام اسکناس و مسکوک است و حتی اقتصادهای پیشرفته نقش این ابزار را نادیده نگرفتند. وی با بیان اینکه بهدلیل تورم ۵۰ سال اخیر پول ملی ارزش خود را از دست داده، گفت: در حال حاضر پرداخت وجه نقد به سختی انجام میشود و چاپ و امحا نیز هزینه بالایی دارد.
مجبور به تغییر واحد پول هستیم
محمود بهمنی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی کلیات لایحه اصلاح قانون پولی و بانکی کشور، گفت: امروز اسکناسهای 100، 200 و 500 تومانی هزینه زیادی برای چاپ و ضرب دارد، بنابراین ناچار به تغییر واحد پولی کشور هستیم. وی با تأکید بر اینکه اصلاح ساختار پولی کشور و تغییر واحد پولی ایران ظرف مدت 5 سال طبق این لایحه عملیاتی خواهد شد، اظهار داشت: سه سال برای بررسی اجرا و دو سال هم برای اجرا و عملیاتی شدن این لایحه زمان در نظر گرفته شده تا جایگزین مناسبی برای واحد پولی کشورمان داشته باشیم.
در شرایط تورمی نمیتوان ارزش پول ملی را حفظ کرد
مهرداد لاهوتی، نماینده لنگرود در مجلس شورای اسلامی که مخالف لایحه اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور بود، گفت: حذف چهار صفر اطلاعات را روانتر میکند اما واقعیت این است که نمیتوان ارزش پول ملی را حفظ کرد وقتی در شرایط متزلزل و افزایش نرخ تورم هستیم.
نادر قاضیپور، دیگر نماینده مجلس در مخالفت با لایحه دولت، گفت: با حذف چهار صفر هیچ اتفاق جدیدی نمیافتد آیا دولت میتواند قول دهد تورم را بین ۱۵ تا ۲۰ درصد نگه دارد، در دولت قبلی تورم ما
۴۵ درصد بود در حالی که همان دولت اولینبار حذف صفر را مطرح کرد.
رئیسی:
پروندههای معوقه سال ۹۹ تعیین تکلیف شود
رئیس قوه قضائیه گفت: به روزرسانی و اتمام کار پروندههای قضایی معوقه در همین روزهای ابتدای سال امکانپذیر است، اما همکاران قضا دقت داشته باشند که رسیدگی به این پروندهها، نباید موجب معوقهشدن پروندههای جاری شود. به گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، آیتالله سید ابراهیم رئیسی در جلسه دیروز شورای عالی قوه قضائیه با اشاره به نظر متخصصان درباره احتمال آغاز موج دوم ویروس کرونا و تداوم شرایط موجود، بر لزوم توجه به عوامل موفقیت در دوران مواجهه با موج اول شیوع تأکید کرد و گفت: اولین چیزی که موجب نمایش موفقیت ایران اسلامی در مواجهه با ویروس کرونا در دنیا شد، تدابیر حکیمانه مقام معظم رهبری و سیره و سلوک شخصی ایشان بود که همه ظرفیتهای کشور را برای تلاش همدلانه بسیج کردند. رئیس قوه قضائیه افزود: اقناع افکار عمومی توسط رسانهها به ویژه رسانه ملی دومین عامل مهم در این موفقیت بود که باعث شد مردم عزیز ما در کنار حافظان سلامت خوش بدرخشند و عامل دیگر به میدان آمدن همه ظرفیتهای دولت، نیروهای مسلح و نهادهای انقلابی بود که همه از این آزمون سربلند بیرون آمدند. رئیس قوه قضائیه در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به نشستهای هم اندیشی اخیر خود با اقشار مختلف از جمله کارگران و اصحاب تولید، توجه به نیروی کار در سال جهش تولید را مهم دانست و با تأکید بر لزوم پیگیری رفع موانع تولید از سوی همه دستگاه ها، تصریح کرد: نفس حمایت و پشتیبانی لفظی از تولید کافی نیست و باید در عرصه اقدام و عمل هم تلاش کرد.
سخنگوی دولت تشریح کرد
وضعیت بازگشایی ورزشگاهها، مشاغل پرریسک و مدارس
۶۳ درصد تهرانیها پروتکلهای بهداشتی را رعایت کردند
سخنگوی دولت با اشاره به وضعیت اقتصاد کشور در شرایط کرونایی، از دستورات رئیس جمهوری به وزرا برای حفظ میزان اشتغال خبر داد. به گفته علی ربیعی، وزارتخانههای مختلف موظفند از سه طریق این هدف را دنبال کنند؛ افزایش بهرهوری، پیشبرد پروژههای عمرانی و یافتن جایگزینی برای مشاغل خرد و متوسط که در افق یکساله احتمال برگشتپذیری آنها وجود ندارد.
به گزارش ایرنا، سخنگوی دولت در نشست خبری روز گذشته خود، در این رابطه گفت: رئیس جمهوری به تمام وزیران دستور داده است علاوه بر افزایش بهرهوری و پیشبرد پروژههای عمرانی، طرحهای بالای ۹۰درصد را امسال به بهرهبرداری برسانند زیرا تکمیل آنها به ایجاد اشتغال جدید کمک میکند. ربیعی افزود: البته برخی از اشتغالها برگشتناپذیرند یا در افق یکساله احتمال برگشتپذیری برخی از آنها وجود ندارد، در این زمینه هم به وزیران تأکید شده که هر وزارتخانه، جایگزینی برای این مشاغل یا ایجاد شغلهای خرد و کوچک و متوسط را برنامهریزی و دنبال کنند.
او اضافه کرد: امروز علاوه بر کادر درمانی و پزشکی که به حفظ جان مشغول هستند و جامعه سپاسگزار آنان خواهد بود، چرخه زندگی ما هم به همت کارگران و جامعه کارگری چرخیده است. همه مطلع هستیم و رئیس جمهوری هم همواره بر این نظر است که وضعیت مزدبگیران پایین و جامعه کارگری در وضعیت سختی است. از هر فرصتی باید استفاده کرد تا طوری چرخ تولید بچرخد و هیچ کارگر جدیدی اخراج نشود.
سخنگوی دولت با بیان اینکه اگر رفتارهای سلامت محور در کل کشور بالای ۹۰ درصد شود، هم میتوانیم از جانها و هم از اقتصاد و اشتغال حفاظت کنیم و هم از فرو افتادن افراد در طبقات پایین و تله فقر جلوگیری کنیم، به برگزاری جلسه مهم شورای عالی هماهنگی اقتصادی در ابتدای هفته اشاره کرد و گفت: با اتفاقاتی که در حوزه فروش و قیمت نفت رخ داد و نیز بهدلیل تحریمها که تأثیر مضاعفی بر ایران هم داشته است، منابع و مصارف بودجه و بخشی هم از درآمدهای کشور کاهش یافته است؛ در این جلسه چگونگی تداوم پروژههای عمرانی و همچنین سازماندهی بودجه به نحوی که به هیچ وجه پرداخت حقوق، دستمزد و مستمری کارکنان و بازنشستگان یارانه و کمکهای نهادهای حمایتی کاهش پیدا نکند، مورد تأکید قرار گرفت. به گفته ربیعی، مقرر شد غیر از موارد حقوق و دستمزد و حمایتی، دولت ۲۰ درصد کاهش هزینه داده و صرفه جویی کند و از سایر روشهای تأمین کسری بودجه استفاده کند. او با بیان اینکه دولت برای این منظور برای اصلاح ساختار بودجه اقداماتی را آغاز کرده است، مولدسازی داراییهای دولت را یکی از این اقدامات برشمرد و اظهار کرد: همچنین با تأکید بر افزایش بهرهوری، بخشی از کسری بودجه جبران میشود و قادر خواهیم بود با بودجهای که هم عملیات عمرانی صورت بگیرد و هم هیچ نارسایی و خللی در پرداخت حقوقها به تمام اقشار ایجاد نشود، بودجه را پیش ببریم.
ربیعی عدد 240 هزار میلیارد تومان برای کسری بودجه دولت را «قطعاً نادرست و اغراقآمیز» توصیف کرد و افزود: رقمی که در بودجه از محل فروش منابع نفتی و فرآوردههای آن پیشبینی شده بود، کمتر از ۵۰ هزار میلیارد تومان است. او با اشاره به اینکه برای این مسأله تمهیداتی اندیشیده شده و در جلسه سران قوا مطرح شده است، ادامه داد: در برابر عدم تحقق منابع، اصل صرفهجویی در مصارف را دنبال خواهیم کرد. انتشار اوراق و عملیات بازار باز را خواهیم داشت و با اینها، این عدم تحقق منابع را جبران میکنیم. واگذاری شرکتهای دولتی در راستای سیاستهای اصل ۴۴ را خواهیم داشت که در اصلاح ساختار بودجه نیز آن را دنبال میکردیم. او با اشاره به اینکه مسأله واگذاری شرکتها قبل از اتفاقات اخیر در بودجه ۹۹ پیشبینی شده است، میزان آن را حدود ۱۱ هزار میلیارد تومان عنوان کرد و گفت که دولت از فروش سهام و اموال آزاد، مولدسازی اموال، افزایش بهرهوری و کم کردن هزینهها استفاده میکند.
ربیعی همچنین با اشاره به آخرین گزارش وزارت بهداشت ،درمان و آموزش پزشکی و ستاد ملی مقابله با کرونا، اظهار کرد: این گزارش حاکی ازاین است که۸۳ درصد از ایرانیها با اصول پروتکلهای بهداشتی و سلامت محور همراهی داشتند ودربرخی شهرستان ها به ۹۶ درصد رسیده ایم. پایتخت نشینها کمتراز متوسط یعنی ۶۳ درصد مشارکت داشته اند. سخنگوی دولت تأکید کرد: باید ۱۰۰ درصد رفتار و کنشهای سلامت محور در جامعه نهادینه شود و دراین صورت میتوانیم برنامههای حفظ جان و حفظ کار را دنبال کنیم.
نفی هرگونه دخالت در قوای دیگر
سخنگوی دولت، اخبار و شایعات مربوط به دخالت دولت در انتخاب رئیس مجلس را قویاً رد کرد و گفت: حساسیت دولت شکلگیری مجلسی پویا، قوی، بانشاط و همراه برای پیش بردن امور مردم و حل مشکلات جامعه است و دولت هیچ نظر و دخالتی در مسائل داخلی مجلس از جمله انتخاب رئیس، هیأت رئیسه و اعضای کمیسیون آن نخواهد داشت و ندارد.
ربیعی گفت: بنای دولت همکاری با رئیس و اعضای هیأت رئیسه مجلس آینده در بالاترین سطح است و هر فرد و ترکیبی را که نمایندگان انتخاب کنند، برای دولت محترم خواهد بود. همین جا این خبر را کاملاً بیاساس اعلام میکنم اگر نماینده محترمی اعلام کرده بگوید کدام معاون رئیس جمهوری برای چه فردی تلاش میکند که به طور روشن مشخص شود. اما ما قطعاً میدانیم که چنین نظریه در دولت وجود ندارد.
جامعه شناسان و کارشناسان از آینده شهرها بعد از کرونا میگویند
افزایش فقر و مهاجرت چالش پساکرونا برای شهرها
حسین ایمانی جاجرمی، سید یعقوب موسوی، نصر اصفهانی و الهام فخاری
حمیده امینی فرد
خبرنگار
هنوز همه در گرماگرم بحران هستند، هنوز به گذران روز و اینکه هفته دیگر کجا تعطیل است و کجا برقرار، میگذرد. پیشبینی میشود بیماری کووید ۱۹ تا ماهها و شاید یکی دو سال زندگی مردم در همه کشورها را فرا بگیرد و ما باید با زندگی با آگاهی نسبت به وجود ویروس کرونا در جامعه انسانی سازگار شویم. از این رو هم برنامهریزان و سیاستگذاران و هم شهروندان باید به سناریوهای آینده بپردازند. آن تفاوتی که پیش از همه روشن است، رونق بیشتر خرید و فروش برخط و اینترنتی است. بازاندیشی درباره رویدادهایی که در گذشته با حضور جمعیت فشرده و پرشمار برگزار میشدند و زنجیره کسب و کارهای مرتبط با آنها موجب شده از فناوری ارتباطات بهره گرفته و رویداد برای جمعیت زیاد به شکل برخط برگزار شود. نمونه دیگری از تغییر در شیوههای کسب و کار برای بقا را میتوان تعریف فروش آنلاین یا تلفنی خوراکها به صورت نیمهآماده برشمرد که برخی ساندویچفروشیها و آشپزخانههای خوراکهای فوری به آن روی آوردند. این تغییرها کم کم بیشتر دیده میشوند. در این وضعیت آنهایی که چابکتر و منعطفتر بتوانند تغییر متناسب با شرایط در شیوه و ابزارهای خود پدید بیاورند، باقی میمانند و بسیاری بیکار میشوند. جامعهشناسان و کارشناسان شهری معتقدند پس از کرونا، شهرها با تغییرات جدی مواجه خواهند شد.
هراس از فقیر شدن
دکتر نصر اصفهانی
جامعهشناس
پیوند خوردن اثرات اقتصادی کرونا، رکود و تعطیلی کسبوکارها با پیامدهای تحریمهای بینالمللی و کاهش قیمت نفت و درنتیجه کاهش منابع دولت سبب شده چشمانداز روشنی در سال جاری در برابر ما قرار نداشته باشد.
بر اساس نظرسنجی اخیر ما در دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران که با همکاری ایسپا انجام شده، تنها 27 درصد شهروندان تهرانی نگران کاهش درآمد خانوارشان به سبب کرونا در سال جاری نیستند و 58 درصد از این بابت بسیار نگراناند. این هراس از فقیر شدن خصوصاً در میان حقوقبگیران بخش خصوصی و کارکنان مستقل بالاتر است. مشکل اینجاست که با کاهش صادرات نفت به سبب تحریم، مالیات از کسب و کارها و مصرفکنندگان مهمترین منبع درآمد سال جاری برای دولت در نظر گرفته شده بود که با رکود کنونی بسیاری از این درآمدها محقق نخواهد نشد. درنتیجه دولت منابع محدودی برای جبران این زیان اقتصادی خانوارها و نجات فرودستان از فقر مطلق خواهد داشت. پیامدهای اجتماعی این وضعیت در مناطق محروم کشور و محلات فقیرنشین شهری طبعاً بیشتر خواهد بود و با تداوم این شرایط بسیاری از این گروهها در معرض خطر گرسنگی قرار خواهند گرفت. کما اینکه همین الان نیز کارگران روزمزد که اغلب فاقد پسانداز هستند از تأمین معاش روزانه بازماندهاند. در گروههایی مانند مهاجران افغانستانی که از حمایت عمومی و یارانه هم برخوردار نیستند وضعیت بهمراتب بغرنجتر است. عجیب نیست اگر امسال شاهد باشیم خانوادههای بیشتری برای تأمین معاش، کودکان خود را برای کار به خیابان بفرستند یا به سبب عدم توان پرداخت اجارهبها، با موجی از بیخانمانی مواجه باشیم.
در این شرایط تنها راه جستجوی شیوههای دیگر تأمین منابع برای دولت جهت افزایش حمایتهای اجتماعی است. مالیات بر ثروت مهمترین ابزار دولت برای جبران بیعدالتی و عبور از این شرایط سخت است که البته اجرای آن همیشه با موانع جدی از سوی فرادستان مواجه بوده است. اعانه دادن ثروتمندان راهحل نیست، مداخله مؤثر دولت برای کاهش فاصله طبقاتی میتواند از تبعات ناگوار شرایط امروز کم کند.
برنامهریزی شهری متکی بر امکانات مجازی
سید یعقوب موسوی
جامعهشناس شهری
دامنه تأثیرات کرونا بر شبکه فعالیتهای عمومی، اقتصادی، نظام برنامهریزی و خدمات را باید به صورت بلند مدت و کوتاه مدت در نظر گرفت. ما در گذشته کم و بیش با مسأله ناتابآوری یا فقدان آمادگی کلانشهرها درمواجهه با مخاطرات زیستی روبهرو بودهایم. اما اگر بخواهیم به طور ویژه تأثیر کرونا بر حیات شهری را بویژه درکلانشهری مثل تهران بررسی کنیم، باید به نبود زیرساختهای کافی به عنوان یکی از معضلات جدی اشاره کنیم. دراین مدت، اقتصاد شهر نیز از این مشکلات و معضلات بی تأثیر نماند و البته گروههای کم درآمد و ضعیف بیش از سایرین تحت تأثیر این شرایط قرار گرفتند. اما متأسفانه نظام برنامهریزی شهری، توان لازم برای جبران این خسارات را ندارد و در برابر این مسائل سرگردان است. البته طبیعت این نوع عارضههای عمومی همین است، اما مسأله مهم، کنترل فرصتها و مقابله با فرصت طلبی است. متأسفانه دراین مدت در کنار توسعه و تشدید بیماری کرونا، نه تنها قیمت کالاها و ارزاق عمومی مورد نیاز مردم کاهش نیافت که ما با نوعی تورم پلکانی هم در بخشی از کالاها بویژه در هفتههای اول روبرو بودیم. به طوریکه کالاهای بهداشتی دچار کمبود شد و بازار رانت فرصتطلبانه شکل گرفت. یکی ازعوارض مدیریت ناکارآمد خدمات بیمهای در شهر این است که طبقات محروم در مواجهه با چنین بحرانی نیازمند کمک و حمایت برای جبران خسارات ایجاد شده هستند، فاصله بین مطالبات این افراد با کمکهایی که به آنها میشود، باید کاهش یابد. ازطرفی سطح پرداخت بستههای حمایتی و خدمات رفاهی بسیار محدود و قابل نقد است، عوارض این نوع مشکلات اقتصادی البته در درازمدت خود را نشان میدهد، به طوری که از منظر جامعهشناسی تحلیل شهری، در آینده شهر ما با اشکال پیشبینی شده و نشدهای از آسیبهای اجتماعی در سطوح مختلف مواجه خواهد شد.
بی شک دامنه بحران اقتصادی ناشی از کرونا در کلانشهری مثل تهران به افزایش فقر شهری، شکاف طبقاتی، گسترش ناهنجاریهای اجتماعی، میانجامد، به علاوه اینکه باید منتظر پیامدهای روحی و روانی و به خطر افتادن بهداشت زیستی ساکنان شهری هم بود، ما امیدوارم این ویروس هر چه زودتر کنترل و مهار شود، اما درصورت ادامه این روند، ایجاد ترکیبات فیزیکی و کالبدی جدید برای کلانشهرها دور از انتظار نیست، از این پس برنامهریزی شهری باید متکی بر زیرساختها و امکانات مجازی و بویژه تأکید بر شهرالکترونیکی باشد، اگرچه ما با حد مطلوبی از توسعه و تأمین سازوکار الکترونیک در شهرها فاصله زیادی داریم، اما این مسأله موجب میشود تا مدیریت شهری برای استفاده از خدمات و امکانات الکترونیکی در شهر برنامهریزی بلندمدتی داشته باشد.
مهاجرت وارونه به روستاها با ادامه شرایط کرونایی
الهام فخاری
عضو شورای شهر تهران
بیکاری در کلانشهرها بویژه پایتخت مسألهای جدی در بررسیهای حاشیهنشینی و مسائل اجتماعی است. افزایش بیکاری و ازمیان رفتن زنجیرههای سنتی کسب و کار برای شهر با حدود 10 میلیون نفر جمعیت، و فشردگی اجتماعی زنگ خطر جدی است. ازمیان رفتن کسب و کارها بر درآمدهای شهرداریها و کیفیت خدمات شهری هم اثر خواهد گذاشت. هنوز مردم به سبک زندگی پیشاکرونایی زندگی میکنند و الگوی مصرف و سبک زندگی روزمرهشان با این توقفها و تکانهها متناسب نشده است. ما در آینده نزدیک با چالش جدی در کسب و کارها و درآمدهای فردی و جمعی روبهرو میشویم و پیامدهای فشار تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان هم از پیش به زندگی مردم آسیب زده است. اگر شرایط کرونایی ادامه یابد، شهرسازی و الگوی زندگی شهری فشرده کنونی در تهران همراه با بحران کار میتواند به روند مهاجرت وارونه به روستاها بینجامد و زندگی با فاصله در محیطهای گسترده باردیگر مورد توجه توانگران قرار بگیرد.
زندگی کرونایی نیازمند بازنگری در شیوهها، ابزارها و الگوهای امنیت شهری و انتظامی، خدمات عمومی و بازتعریف خدمات اجتماعی است. ما با ترکیبی از رهاشدن زندانیان، تعطیلی برخی کسب و کارها و تعدیل نیرو در بسیاری کارگاهها و شرکتها، کاهش توان اقتصادی نهادهای عمومی به دلیل صرف هزینه و توان در فرآیند مبارزه با کرونا، و فشردگی جمعیت در تهران پرهزینه هستیم. هراس جمعی نسبت به کرونا و ابهام آینده تنش روانی شهروندان کلانشهرها را افزایش میدهد. به این فشار باید فشار روانی اجتماعی خانهنشینی طولانی را هم افزود. ما نیازمند ایدهپردازی و تنظیم روندهای متناسب با شرایط جدید، شبکه کردن گروههای مردمی و محلی دستاندرکار یاریرسانی اجتماعی و بازنگری در سبک زندگیمان هستیم. الگوهای زمانبندی برای بهرهمندی از فضاهای عمومی، خدمت به گروههای با نیازهای ویژه، تأمین دارو و خدمات برای بیماران زمینهای، بازنگری در آموزش و خدمات که جمعی و در مجامع پرشمار جریان داشته و اکنون ناممکن شدهاند و بازنگری در خدمات حمل و نقل عمومی برخی از این موارد هستند. این خانهنشینی برای پیشگیری نباید فقط به تعلیق بگذرد. همه در سطوح فردی و اجتماعی باید به بازنگری در رویکرد، شیوه و ابزار و تغییر بسترهای کار و زندگی و تعاملهایمان فکر کنیم و از خانهنشینی برای هماندیشی و ایدهپردازی و ساختن راه و روشهای عادلانه، اثرگذار و ایمن استفاده کنیم. این تکانه تاریخی فرصت ارزشمندی برای بازاندیشی به چگونگی زندگیهایمان، بازخوردمان به خود دیگران و زندگی یا مرگ، است. ما به معناهایی غیررقابتی، همدلانه و معنویت و زندگی اخلاقی بیش از همیشه نیاز داریم. کووید ۱۹ ما را روبهروی فلسفه زندگی مصرفی و پرشتابمان که بسیاری از مردم را زیر چرخهای خاکستری له کرده، نشانده است.
جامعه ایرانی و تحولاتی پساکرونا
حسین ایمانی جاجرمی
دانشیارمطالعات توسعه دانشگاه تهران
سیاست ایجاد فاصله یا محدودیت در تعاملات در بعد اجتماعی و در بعد فردی برای کنترل و محدودیت گسترش ویروس کرونا دقیقاً موضعی است که در آن شاهد تلاقی یک مسأله درمانی با امری اجتماعی هستیم. به عبارت دیگر در حال حاضر مؤثرترین راهکار برای مقابله با گسترش ویروس، کند کردن چرخهای زندگی اجتماعی است تا از بار بیماری کاسته و نظام بهداشت و درمان با خطر فروپاشی مواجه نشود. اما اجرای راهبرد فاصلهگذاری اجتماعی به معنای تعطیلی چرخهای زندگی اجتماعی و فرو رفتن در غارهای تنهایی نیست. باید راهبرد انسجام اجتماعی همزمان در کنار فاصلهگیری اجتماعی اجرا شود. تحقیقات جامعهشناختی در حوزه بحرانها مانند کتاب اخیر اریک کلایننبرگ استاد جامعهشناسی دانشگاه نیویورک به نام «کاخهایی برای مردم» که در اواخر سال 2018 منتشر شد، بخوبی نشان میدهد آنچه جان آدمیان را در شرایط بحران حفظ میکند، پیوستگی اجتماعی آنهاست نه فاصله آنها از یکدیگر. کلایننبرگ در جریان پژوهش طولانی مدتی که روی بحران موج گرمای شهر شیکاگو و مرگ و میر گسترده ناشی از آن انجام داد، به اهمیت زیرساختهای اجتماعی و روابط اجتماعی برخاسته از آنها در کاهش تلفات ناشی از بحران پی برد. او با بررسی همین موضوع در سایر بحرانها مانند طوفان کاترینا و فضاهای شهری مسألهدار متوجه شد که زیرساخت اجتماعی حتی میتواند نقش مهمتری از اقدامات دولتی و زیرساختهای فیزیکی در کنترل تلفات ناشی از بحران داشته باشند. از این رو حتی در شرایط شیوع ویروس کرونا و در عین توصیه به فاصلهگیری فیزیکی افراد از همدیگر نباید اجازه گسیخته شدن تعاملات اجتماعی را داد و افراد جامعه را تشویق به مراقبت از یکدیگر کرد. اعمال سیاستهایی چون فاصلهگذاری اجتماعی و تعطیلی مراکز تجمع و تعامل افراد مانند پارکها، کافهها، زیارتگاهها، مدارس، دانشگاهها، باشگاهها و مانند آنها پیامدهای اجتماعی خاصی را به دنبال خواهد داشت که تأثیر آن بر گروههای اجتماعی ـ اقتصادی متفاوت خواهد بود. برای مثال بسیاری از کسب و کارهای وابسته به رونق زندگی اجتماعی مانند غذافروشیها، فعالیتهای ورزشی، آرایشگاهها و کافی شاپها کساد شده و چه بسا ورشکست شوند. یا حضور طولانی مدت در منزل در جامعهای با الگوی زندگی مردسالار فشار انجام وظایف خانگی را برای زنان بیشتر خواهد کرد. همچنین تعطیلی مدارس و دانشگاهها موجب جدا شدن میلیونها کودک، نوجوان و جوان از فعالیتهای آموزشی و اجتماعی برای مدتی طولانی خواهد بود که بعداً ممکن است جبران آن به آسانی ممکن نباشد. از سوی دیگر تداوم وضعیت بحران و محدودیت و خود انزوایی تحمیلی یا خودخواسته، تأثیرات مخربی بر گروههایی از پیش آسیبپذیری چون افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب، خواهد داشت. از همین رو لازم است تا پیامدهای اجتماعی و روانی بحران کرونا از هم اکنون مورد مطالعه قرار گرفته و مدلهای تسکین، تعدیل، جبران و ترمیم در آن دسته از حوزههای اجتماعی مورد صدمه تهیه و اجرا شود.
در عرصههای فردی شاهد هستیم برخی متخصصان در شرایط حاضر توصیه به رعایت فرهنگ زندگی کسانی میکنند که شرایط جغرافیایی کشورهایشان آنها را مجبور به انزوا و خانهنشینی طولانی مدت کرده است. دانمارکیها و نروژی از این دسته هستند که برای انطباق خود با این شرایط سبکی از زندگی راحت و سادهای را دنبال میکنند که «هوگه» نام دارد و تأکیدش بر لذت بردن از خانهنشینی، گفتوگو با اعضای خانواده و دوستان در فضایی دنج و ساده زیستی است. این سبک زندگی در این کشورها جواب داده و اکنون بسیاری در جهان مانند کاناداییها در شرایط قرنطینه اجباری کرونایی دنبال اصول و رموز آن میگردند. شاید لازم باشد ما هم کند و کاوی در تاریخ اجتماعی خود کرده و ببنیم کدام نوع زیستن در شرایط سختی ما را نجات داده است.
پای درددل مغازهداران دیروز ماسکفروشهای امروز
صورتت را بپوشان همشهری
محمد معصومیان
گزارش نویس
یک ماه و نیم بیشتر است که احمدرضا دستفروش شیلد و ماسک شده است. کرونا او را از روی صندلی چرخدار پشت دخل سوپرمارکتی در دالان مترو به خیابانها کشید؛ با دو دست باز که انگار میخواهد همه ویروسهای جهان را به آغوش بکشد، یک دست پر از شیلد محافظ صورت و دست دیگر انواع ماسک. با صدایی رگهدار میگوید: «مادرم آسم دارد و کرونا برایش خیلی خطرناک است ولی من حالا تقریباً 2 ماه است هر روز از کرج میآیم اینجا دستفروشی میکنم. روزهای اول احساس میکردم اگر کسی در خانه مریض شود شاید گناهش گردن من باشد و از من گرفته باشد ولی قرض و بدهی که این حرفها سرش نمیشود.»
به نظر دستفروشی ماسک و شیلد محافظ صورت آخرین سنگر برای کارگرانی است که کرونا بیکارشان کرده است. کافی است گشتی در تهران بزنید تا دستفروشانی را ببینید که لای ماشینهای پارک شده پناه گرفتهاند تا به دام مأموران شهرداری نیفتند. آنها با دستهای باز در گوشهای از خیابان فریاد میزنند: «شیلد ضد گلوله، ارزانتر از داروخانه...»
در کوچه و خیابان تجریش بوی خاک باران خورده پیچیده و عابران با ماسکی روی صورت به تندی میگذرند. تنها نقطه ساکن اطراف میدان، احمدرضاست با ماسک سفیدی روی صورت و دستانی گشوده در نقش ویترین. نزدیکش که میشوم با چشمانی پریشان نگاهم میکند، دستها را پایین میآورد و نگاهی به اطراف میاندازد. لبخند میزنم طوری که چشمان بیقرارش آرام بگیرد. او که 25 سال سن دارد و تا دیپلم درس خوانده، حالا با بدهی سنگینی که روی دستش مانده دل به خیابان زده و میگوید: «خرداد پارسال توی مترو سوپرمارکت اجاره کردم تا اینکه کرونا شروع شد و مترو تجاری نامه زد که اگر میخواهید کرکره را پایین بکشید و اجاره مغازه هم ندهید. ماهم دیدیم کاسبی در کار نیست و ببندیم به صرفهتر است. الان میگویند بیایید باز کنید اما هنوز هم از کاسبی خبری نیست. فکر نمیکنم اجارهاش را دربیاورد.»
او تعریف میکند که بسته بودن مغازه کمکم باعث منقضی شدن تاریخ کلی خوراکی شده و او نمیداند چطور میتواند این همه خسارت را جبران کند: «هرچه داشتم فروختم تا آن مغازه را باز کنم، الان هم خدا میداند چه خسارتی خورده. اینجا هم درآمدی ندارم هر چه در میآورم بخور و نمیر خانوادهام میشود. چشمشان به دست من است.»
او از همان روزهای اول قرنطینه هر روز از کرج با مترو به تهران آمده تا به قول خودش در خانه کاسه «چه کنم» به دست نگیرد: «به ذهنم رسید این کار را بکنم چون تنها راه بود. بالاخره از نشستن در خانه که بهتراست. یکسری از وسایلم را از 15 خرداد میخرم و یکسری هم از موتوریهایی که نمیشناسمشان. بالاخره ارزانتر از داروخانه به دست مشتری میرسانم.»
آنطور که دودوتا چهارتا میکند با فروختن ماسک 5 هزار تومانی و شیلد 10 تا 20 هزار تومانی که روی هرکدام تنها هزار تومان سود میکند روزی 70 هزار تومان گیرش میآید. همین طور که حرف میزنیم دوتا ماسک میفروشد و اسکناسهای مشتری را میچپاند توی جیبش. میپرسم احمدرضا از کرونا نمیترسی؟ حرفهایش سیل میشود: «از صبح ساعت هفت تا وقتی بازار به راه است اینجا هستم. هر روز با مأموران شهرداری دعوا داریم، چون هر جور دلشان بخواهد با آدم برخورد میکنند، وقتی برای فکر کردن به ترس ندارم. روزهای اول میترسیدم، بیشتر برای مادرم که آسم دارد... اما چه کنم؟ با وام یک میلیون تومانی که نمیشود در خانه ماند. همهاش شد دو کیلو گوشت و چهار کیلو مرغ و چند تا روغن...» اندوه را در چشمانش میبینم و از سؤالم پشیمان میشوم.
«کسی که تازه ازدواج میکند بخصوص دم عید خرجش بالاست. پول طلا و لباس و میهمانی جیبم را خالی کرد و تازه یک چیزهایی هم نخریدم و شرمنده خانواده عروس شدم.» سلیمان 38 ساله است و قبل از کرونا جوشکار بوده و حالا دور میدان تهرانپارس دستفروشی میکند. روی صندلی پارچهای نشسته و یک بنر هم به در باز صندوق عقب سمند زهوار دررفتهاش آویزان است که قیمت انواع ماسک و شیلد را رویش نوشته با شماره تلفنی برای فروش عمده. بیحوصله است و آنقدر لبهایش سنگین از هم جدا میشوند که انگار از سرب باشند: «چی دارم بگویم! ظاهر و باطن همین است که میبینی؛ از عید در ذهنم بود دست به کاری بزنم اما شرایطش نبود، از کرونا هم میترسیدم. دیگر تا قران آخر که خرج شد، زدم بیرون؛ بعد از 13 فروردین.»
راویز کاری میکرده و جوشکاری در و پنجره ساختمان، کاری که بیش از 10 سال در آن تجربه دارد: «تازه یک کم پول جمع کرده بودم و گفتم وقت ازدواج است. پدر و مادرم خوشحال بودند. کی فکرش را میکرد یکدفعه کار به اینجا بکشد و با زنم در خانه پدر و مادر زندگی کنم؟ بعد از کرونا بدجور کارها خوابیده، بخصوص ساختمان سازی. الان همه بچهها دنبال کار هستند هرچه شد شد. توی این کار هم دست زیاد شده و مثل یک ماه پیش خوب نمیخرند.»
از صبح تا ظهر با همسرش در خانه شیلد و ماسک میسازند و بعد از ظهر برای فروش میآورد خیابان. فرقی نمیکند؛ هر کجای شهر که شلوغتر است همانجا میایستد به فروش؛ دور میدان تهرانپارس یا کنار پمپ بنزین ولنجک: «پایین شهر از دستفروشها بهتر میخرند اما بالای شهر حاضرند پول بیشتر بدهند ولی جنسشان را از مغازهدار بگیرند.» او که تازه چانهاش گرم شده تعریف میکند که گاهی از عمدهفروشها خرید میکند و گاهی هم خودش از بازار مواد اولیه میخرد و میسازد.
نعمت با شلوار جین و موهای از پشت بسته با شیلدی که روی صورت گذشته حسابی شیک به نظر میرسد: «این مدل ثابت را میدهم 10 هزار تومان، این مدل متحرک ۱۵ و این مدل را هم ۲۰ تومان که هم دو رنگ طلایی و نقرهای دارد و هم تلقاش شفافتر است.» نگاهی به اطراف خیابان میاندازم. خورشید نور سرخ محو شوندهای به هوای پس از باران داده و عابران با شیلد و ماسک در رفت و آمد هستند. نعمت اهل افغانستان است اما 10 سالی هست که در ایران با خانواده 6 نفرهاش در خانهای اجارهای زندگی میکند. تا کلاس هفتم هم در ایران درس خوانده: «قبلاً با پدرم دستفروش شلوار و شال و روسری بودیم اما بعد از کرونا که بساطمان را جمع کردند انداختیم توی این کار.» او که 17 ساله است حالا سه هفتهای میشود کارش همین است و به قول خودش بهتر از کارگری است: « روزی 70 تا 80 تومان در میآورم ولی پولی نیست و همهاش خرج میشود در مجموع بهتر از بیکاری و بیپولی است.» تنها مشکل کار که البته برای او عادی است مأموران شهرداری هستند که هر روز چند بار باعث میشوند پا به فرار بگذارد: «در میروم توی کوچه پسکوچهها قایم میشوم، یکبار 50 تا شیلدم را بردند و پس ندادند.»
مرد میانسالی با دستکش و ماسک فیلتردار از ماشین پیاده میشود، قیمت میگیرد و چندتایی از شیلدها را روی صورت میگذارد تا سایز درست را انتخاب کند. بعد به سمت پنجره کمک راننده میرود و به همسرش نشان میدهد. انگار قرار است پیراهنی نو بخرد و باید به صورتش بیاید. با خنده میگوید: «نمیدانم چه حکمتی است آدم تا در خانه است هیچ مشکلی نیست اما پا که بیرون میگذاری چشم و دماغت شروع میکند به خاریدن. گفتم یکی از اینها را بخرم شاید کمتر به صورتم دست بزنم.» همین طور که درحال سبک سنگین کردن است پسر جوانی موتورش را پارک میکند و قیمت خرید عمده را از نعمت میگیرد. شماره رد و بدل میکنند و قرار میشود نعمت شب در واتسآپ عکس مدلها و قیمتشان را برایش بفرستد.
زندگی به شهر برگشته است اما این زندگی آن چیزی نیست که پیش از این تجربه کردهایم. کرونا صورتها را تغییر داده است، رفتارها را و حتی پوشش مردم را اما بیشتر از همه معیشت مردم و البته شکل کاسبی خیلیها را. آنهایی که خیابان آخرین پناهگاهشان است.
گزارش «ایران» از وضعیت تالابهای کشور پس از بارانهای بهاری
رقص فلامینگوها با ساز کوک تالابها
زهرا کشوری
خبرنگار
ساز تالابهای ایران در بهار امسال کوک شده و فلامینگوها با شنیدن صدای آب و نسیم از جانب تالابها بار دیگر به سوی آنها آمدند. تالابها امکان تنفس به زمین می دهند و آمدن فلامینگوها یعنی تالابها دارند بار دیگر نفس میکشند. آنها در تالاب شادگان زادآوری کردند. این پرندگان، رنگ دیگری به گاوخونی بخشیدند. آسمان ارومیه را قرمز کردند و ... تا بسیاری از خود بپرسند که آیا حال تالابهای ایران پس از بارانهای بهاری خوب است؟ نمیشود پاسخ دقیقی به این سؤال داد. البته حال جازموریان مساعد است و دریاچه ارومیه بهترین روزهای خود را در سالهای اخیر تجربه میکند. اما این نکته را هم نمیتوان نادیده گرفت که«فلامینگوها» زودباور و دیرشک هستند. آنها هرجا آب ببینند کلونی میزنند. انگار نمیتوانند حدس بزنند تالاب مقصد، تالابی پرآب است یا سرابی مرگبار. بعضی تالابها خیلی زود زیر پای آنها را خالی میکنند و خشک میشوند تا هزاران جوجه فلامینگو و پرندههای دیگر در باتلاق تالابهایی که بیآبی را تاب نیاوردند، بیفتند. برای همین هم نمیتوان به صراحت اعلام کرد که آیا حال خوش این روزهای تالابهای ایران ماندگار است یا نه! باید آرزو کرد که فلامینگوها از آمدن به ایران پشیمان نشوند.
میهمانان ویژه شادگان
«حمیدرضا خدابخشی»، کارشناس آب در گفتوگو با «ایران» میگوید:«نمی شود ۲۰۰ میلیمتر باران ببارد اما تأثیری روی تالاب شادگان نداشته باشد.» او میگوید: «حداقل این باران باعث شده تا شرایطی که سال گذشته بر اثر سیلابها در شادگان به وجود آمد، حفظ شود.» به گفته این کارشناس، تالابهای خوزستان همچنان متأثر از سیلابهای سال گذشته است. پوشش گیاهی منطقه افزایش یافتهاست. او این بارندگیها را باعث ایجاد اشتغال برای ماهیگیران که اقدام به پرورش لارو میگو بهصورت مصنوعی میکنند میداند. همچنین به گفته او رشد نیزارها در تالابها باعث ایجاد اشتغال پایدار و تولید صنایع دستی از حصیر شده است.
«عادل مولازاده»، معاون محیط زیست خوزستان نیز در گفتوگو با «ایران» اعتقاد دارد که سیلابهای سال گذشته و بارندگیهای اخیر باعث شده تا ۹۵درصد تالاب هورالعظیم آبگیری شود. همچنین میزان آبگیری تالاب شادگان را بر اثر بارشها در دو سال اخیر ۹۰ درصد اعلام میکند و در پاسخ به این سؤال که برخی از فعالان محیط زیست اعتقاد دارند بارندگیها تأثیری روی تالاب شادگان ندارد هم میگوید: «منبع تغذیه شادگان رودخانه جراحی بود که آورد خوبی داشت.» برخلاف او، برخی از فعالان منطقه شادگان اعتقاد دارند که بارندگیها نتوانست در رودخانه جراحی جریان پیدا کند در نتیجه آبی هم به تالاب شادگان نرسید اما مولازاده میگوید: «بخشی از آب مورد نیاز تالاب شادگان از کارون و ازطریق یک کانال به آن انتقال داده میشود و از خشک شدن کامل آن جلوگیری میکند.» هرچند خبرهایی از استان به گوش میرسد که میگوید ورود آب از این کانال به شادگان مقطعی است و نمیگذارد تالاب یک دل سیر از کارون آب بگیرد. مولازاده تالابهای خشک شده را یکی از کانونهای ریزگرد خوزستان طی سالهای اخیر میداند و میگوید: «بارندگیهای اخیر و انتقال آب کارون به شادگان باعث تثبیت ریزگردها در این تالاب و سایر تالابهای استان شده است.» البته خوزستان بعد از سیلاب سال گذشته و آبگیری تالابها، باز هم شاهد خیزش ریزگردها بود. با وجود این، شادگان امسال میهمانهای ویژهای داشت که حضور آنها به واکنش هیجانی کاربران ایرانی در فضای مجازی منجر شد. امسال درناهای کمیاب به تالاب شادگان آمدند. تالاب شادگان امسال میهمان دیگری هم داشت؛ فلامینگوی کوچک. این فلامینگو آخرین بار در سال ۱۹۰۴ در کوهک سیستان در جنوب ایران دیده شده بود. علی سجاد جلالی محیطبان، ۱۱۶ سال بعد توانست فلامینگوی کوچک را در شادگان مشاهده و ثبت کند. همچنین هزار و پانصد بال فلامینگو در شادگان جوجهآوری کردند.
حال این روزهای گاوخونی
«ایمان ابراهیمی»، فعال محیط زیست از حضور پرندگان در بخشی از تالاب گاوخونی خبر میدهد. او احتمال میدهد که این پرندگان در تابستان در گاوخونی زادآوری کنند. البته او این را خبر خوبی نمیداند چون بیم آن دارد که تالاب خشک شود و جوجههای مهاجر در باتلاق آن گیر بیفتند. اتفاق تلخی که بارها در پریشان و بختگان فارس افتاده است. او میگوید: «تبخیر تالاب گاوخونی بسیار بالاست و اگر آب به آن نرسد خیلی زود خشک میشود.» ورود پرندگان مهاجر و زادآور به تالاب گاوخونی، نتیجه بارانهای بهاری نیست بلکه از رهگذر آبی است که از زاینده رود به بخش کمی از تالاب گاوخونی میآید. «رضا خلیلی ورزنه» فعال محیط زیست شهر ورزنه درباره حال تالاب گاوخونی میگوید: «۲۰ درصد تالاب نمدار شده و لب تر کرده است.» بهگفته او اگرچه این آبگیری عمق ندارد اما حال تالاب نسبت به سال گذشته بهتر است. هرچند نمیتوان تأثیر باران را در شرایط حال حاضر گاوخونی نادیده گرفت. اما نمدار بودن گاوخونی بهدلیل ورود زهآبهای شهری، کشاورزی و فاضلاب صنعتی است. خلیلی تنها راه احیا را در پرداخت حقابه گاوخونی میداند. حقابهای که طبق قانون سالانه ۱۷۶ میلیون مترمکعب است اما تنها و برای اولین بار در سال گذشته، ۴۱ میلیون مترمکعب آن پرداخت شد.
اکبری معاون نظارت اصفهان در گفتوگو با «ایران» میگوید: «در نیمه دوم سال ۹۸ مصوب شد ۱۴۰ میلیون متر مکعب حقابه زیستی برای سال آبی ۹۸-۹۹ تالاب گاوخونی تأمین بشود. در نیمه دوم ۹۸، ۴۱ میلیون متر مکعب در چند مرحله به تالاب رسید.»
بهگفته اکبری تا زمان نگارش این گزارش هیچ خبری از حقابه تالاب گاوخونی در سال ۹۹ از سوی وزارت نیرو شنیده نمیشود. چشمش هم آب نمیخورد که گاوخونی بتواند امسال سهمی بیشتر از پارسال یا حتی اندازه پارسال بگیرد. اومیگوید: «وزارت نیرو اعلام کرده بارشها امسال به اصفهان روی خوشی نشان نداده است.» اکبری البته میگوید: «محیط زیست تمام تلاشش را میکند تا بتواند حقابه گاوخونی را بگیرد.» او هشدار میدهد اگر حقابه گاوخونی پرداخت نشود گاوخونی به یک پهنه کویری تبدیل میشود که ریزگردهای سمی آن نفس ساکنان فلات مرکزی را به شماره میاندازد. او نجات گاوخونی را نجات جان ساکنان فلات مرکزی میداند.
بخت بختگان باز شد
«بهمن ایزدی»، فعال محیط زیست از حال خوش برخی از تالابها و دریاچههای فارس بعد از بارانهای اخیر در گفتوگو با «ایران» خبر میدهد. او خبر میدهد لب تشنه دریاچه کافتر بعد از ۱۴ سال خشکسالی سیراب شد و ۴۰ درصد آن آبگیری شد. آبگیرهای قدیمی لارستان و نواحی خنج نیز پس از سالیان سال خشکسالی، پرآبی را به خود دیدند. از بخت خوب دریاچه بختگان، سد درودزن هم بالاخره پس از سالها، پر از آب شد و دریچه آن با توافق محیط زیست و وزارت نیرو پاییز امسال به روی بختگان باز میشود تا زخم آن کمی ترمیم یابد. تالاب کمجان را چند سال پیش فعالان محیط زیست منطقه احیا کردند حالا بهمن ایزدی از پرواز فوج فوج گلههای فلامینگو و مرغابیهای مهاجر به کمجان خبر میدهد.
شوربختی پریشان
بخت تالاب پریشان به گفته او اما همچنان پریشان است وبارانهای بهاری هم نتوانست بر زخمهای دیرینه این دریاچه مرهم بنهد. او دلیل این پریشان اقبالی را برداشت بیرویه از آبخوانها و آبریزهای منتهی به پریشان میداند.
خسارت ناو گان حمل و نقل زمینی از کرونا 8 هزار میلیارد تومان برآورد شد
راهکارهای دولت برای حمایت از شاغلان بخش حمل و نقل
سهیلا یادگاری
خبرنگار
معاون حمل و نقل وزیر راه و شهرسازی: بسته حمایتی از صنعت و شاغلان حمل و نقل شنبه 20 اردیبهشت توسط معاونت اقتصادی دولت ارائه میشود.
بخش حمل و نقل از بخشهایی است که بهخاطر کرونا بیشترین خسارت را دیده است. با شیوع کرونا و اجرای دستورالعملهای ستاد ملی مبارزه با کرونا در خصوص محدودیتها و منع سفرها، بخش حمل و نقل بویژه در حوزه جابهجایی مسافر بیشترین کاهش فعالیت را تجربه کرد. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با عنوان «ارزیابی ابعاد اقتصاد کلان شیوع ویروس کرونا» نشان میدهد که تنها در بخش حمل و نقل زمینی مسافر به جز راهآهن، یک میلیون و 329 هزار نفر اشتغال بهخاطر شیوع کرونا از دست رفته است. دربخشهای دیگر مانند حمل و نقل هوایی بیش از 70 و در حمل و نقل راهآهن بیش از 35 هزار نفر شغل در این ایام از دست رفته است.
حمایت ویژه
شهرام آدمنژاد، معاون حمل و نقل وزیر راه و شهرسازی، با اشاره به آسیبهای وارده به بخش حمل و نقل بهخاطر کرونا به «ایران» گفت: وزارت راه و شهرسازی، بهعنوان متولی بخش حمل و نقل، پروژه ای را در دست اقدام دارد که نتیجه آن پرداخت تسهیلات به مجموعههای حمل و نقلی است که از کرونا ضرر زیادی را متحمل شدهاند.
آدمنژاد، مهمترین عامل ضرر و زیان حمل و نقل با شیوع کرونا را کاهش تقاضا برای سفر عنوان کرد و گفت: با توجه به خسارت قابل توجه بخش حمل و نقل پیشنهادات و راهکارهایی به دولت ارائه شده است که شنبه 20 اردیبهشت در نشست معاونت اقتصادی دولت مطرح میشود.
معاون حمل و نقل وزیر راه و شهرسازی مهمترین موضوعی که قرار است در معاونت اقتصادی دولت برای حمایت از بخش حمل و نقل ارائه شود را صدور مجوز تسهیلات به شرکتهای حمل و نقل نام برد. او این تسهیلات را به دو منظور حفظ و حمایت از صنعت حمل و نقل و همچنین حمایت از پرسنل بخش حمل و نقل عنوان کرد. به گفته آدمنژاد حفظ صنعت حمل و نقل بهعنوان صنعتی پیشران در اقتصاد برای دولت در اولویت قرار دارد و تمام تلاش برای بازگشت شاغلان به این بخش است.
در انتظار ابلاغ دستورالعمل
حسن مؤمنی، رئیس انجمن صنفی شرکتهای مسافربری نیز در گفتوگو با «ایران» از بیشترین آسیب به بخش حمل و نقل مسافری بهخاطر شیوع کرونا سخن گفت. مؤمنی با اشاره به کاهش سفرها گفت: اکثر شرکتهای حمل و نقلی در شهرستانها که زیر نظر شهرداریها فعالیت میکنند، بهخاطر کرونا تعطیل شدند. شرکتهای فعال هم با کاهش 93 درصدی فعالیت به کار ادامه دادند و کمتر از 10 درصد شاغلان در این بخشها توانستند در این مدت به فعالیت خود ادامه دهند. به گفته مؤمنی، درآمد رانندگان بخش حمل و نقل مسافری از محل سرویسهایی است که برای جابهجایی مسافری به آنها داده میشود، وقتی مسافری نیست آنها سرویس ندارند پس درآمدی هم نخواهند داشت.
او با اشاره به برخی دستورالعملها برای حمایت از شرکتها و رانندگان در حمل و نقل مسافری گفت: تعویق اجاره بهای پایانهها یا معافیت 3 ماهه از پرداخت بیمه بخشی از این حمایتها است اما هنوز برای اجرای آن به ما ابلاغی نشده است.
استمهال وامهای ارزی
محسن صادقی، مدیرکل دفتر ارزیابیهای اقتصادی و مدیریت بهرهوری حمل و نقل وزارت راه و شهرسازی نیز در گفتوگو با «ایران» با اشاره به خسارت بخش حمل و نقل گفت: ستاد وزارت راه و شهرسازی گزارشها و پیشنهادات خود را برای حمایت از بخش حمل و نقل به دولت ارسال کرده است اما واقعیت این است که دولت مانند تمام کشورهای دیگر باید برای کمک به بخش حمل و نقل تصمیمگیری کند. حمل و نقل بعد از گردشگری بیشترین آسیب را بهخاطر کرونا دید به همین خاطر حمایت از این بخش در اولویت قرار گرفته است. صادقی افزود: اقدامات لازم را بهعنوان راهکار ارائه کرده ایم، بخشودگی یا تخفیف مالیاتی و بیمه ای از جمله این اقدامات است. جدیدترین اقدام برای حمایت از بخش حمل و نقل استمهال وامهای ارزی است. همانطور که میدانید برای حمایت از برخی مشاغل، استمهال وامهای ریالی از طرف شورای پول و اعتبار ابلاغ شده است اما وامهای ارزی شامل آن نبود، در حالی که بیشترشرکتهای ریلی و هوایی وامهای ارزی دارند، ما قرار است از دولت برای استمهال وامهای ارزی شرکتهای حمل و نقلی هم مجوز بگیریم.
مدیرکل دفتر ارزیابیهای اقتصادی و مدیریت بهرهوری حمل و نقل با اشاره به اینکه برای جبران خسارت شرکتهای حمل و نقلی، گزارش کاملی برای معاونت اقتصادی ریاست جمهوری ارسال شده است، گفت: در این گزارش تعداد مشاغل آسیب دیده عنوان شده است و بر اساس مدهای حمل و نقل و بنابر فعالیت آن مدل حمل و نقلی، آسیبها را اعلام کردهایم. مثلاً در حمل و نقل هوایی به این موضوع اشاره کردیم که با توجه به تعداد هواپیماهای ملکی که ایرلاین دارد، صندلیهای اکتیو و بلیت فروشی به علاوه شاغلینی که بیمه آنها توسط ایرلاین رد میشود، حمایتها بر اساس آن باشد. در بخش ریلی و جاده ای هم همین اقدامات انجام شده است. اما در حمل و نقل دریایی کمترین آسیب را داشتیم. البته بخش مسافری دریایی آسیب دیده ولی آسیب آن خیلی کم است اما برای آنها هم راهکار دادیم.
صادقی با اشاره به نشست روز شنبه آینده معاونت اقتصادی دولت گفت: قطعاً پیشنهادات بهعنوان مصوبه به تصویب میرسد اما اینکه چقدر از خسارت جبران شود مهم است. برآورد وزارت راه و شهرسازی 8 هزار میلیارد تومان خسارت کرونا به بخش حمل و نقل است اما باید ببینیم دولت چقدر از این مبلغ را اختصاص میدهد ما هم به نسبت آن سهم به بخشهای مختلف اختصاص میدهیم. اما امید داریم کل 8 هزار میلیارد تومان اختصاص یابد.
بیشترین خسارت
مدیرکل دفتر ارزیابیهای اقتصادی و مدیریت بهرهوری حمل و نقل بیشترین آسیب کرونا را متوجه بخش حمل و نقل مسافری جاده ای عنوان کرد و گفت: بخش مسافری جادهای سالانه 200 میلیون نفر مسافر را با ارائه صورت وضعیت جابهجا میکند که همین تعداد جابهجایی را هم بدون صورت وضعیت داریم. به نسبت بخش ریلی و هوایی که 22 میلیون نفرمسافر را جابهجا میکنند جابهجایی 400 میلیون مسافر در بخش جاده ای عدد قابل توجهی است. در این بخش همچنین 113 هزار راننده داریم که کارت رانندگی هوشمند دارند. با توجه به وضعیت کنونی که رفت و آمدها ممنوعیتی ندارد 60 درصد جابهجایی کاهش یافته است یعنی به همین نسبت نیز از تعداد شاغلان در بخش کم شده و تقریباً حدود 40 هزار راننده در حال حاضر فعال هستند.
او با اشاره به بخش حمل کالا گفت: در جابهجایی کالا مشکلی نداریم و حمل و نقل کالا کم نشده است مگر بهخاطر تعطیلی کارخانهها بار کم شده باشد که آن هم مربوط به کارخانههای تولیدی کالاهای اساسی نیست. در بنادر هم نسبت به سال قبل بارگیری بیشتر شده است.
صادقی در پایان گفت:ما در ستاد وزارت تصمیمگیری کردیم و برای سازمانهای مختلف راهکارها را فرستادیم. اما مثلاً در بحث مالیات یا بیمه روند را باید سازمان امور مالیاتی یا بیمه پیش ببرند. میدانیم این سازمانها هم حمایت از حمل و نقل را در بخشنامهها گنجاندهاند و بخش حمل و نقل را بهعنوان بخشی که آسیب دیده در نظر گرفته اند. با وزارت نیرو برای تعویق زمان پرداخت قبوض برق و آب توافق کردیم به این ترتیب اگر تا سه ماه آینده شرکتهای حمل و نقل قبض را نپردازند برای آنها اخطار صادر نمیشود. اینها در مجموع راهکارهایی است که برای حمایت از بخش حمل و نقل در زمان کرونا در نظر گرفتهایم.
از مراسم افطاری مجازی تا هیأتهای آنلاین زیر سایه کرونا
تجربه باشکوه رمضانی متفاوت از پنجره فناوری
میترا جلیلی
خبرنگار
ماه رمضان برای 1.8میلیارد مسلمان در سراسر جهان آغاز شده، اما امسال به دلیل شیوع کرونا تجربهای تازه برای روزهداران رقم خورده است. با توجه به تعداد زیادی از مسلمانان جهان در خاورمیانه و شمال آفریقا، این منطقه مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار گرفته و در گزارشهای خود یادآور شدهاند با توجه به محدودیتهایی که امسال کووید 19 ایجاد کرده، نحوه رفتار مسلمانان تغییرات زیادی داشته و کاربران درحال تجربه رمضانی متفاوت در سال 2020 هستند. در رمضان امسال عملاً فناوری پنجرهای مجازی به سوی اماکن مقدسه و دعا و نیایش مسلمانان باز کرده و شرکتهای بزرگ فناوری هم که از کرونا بسیار متضرر شدهاند به دنبال افزایش تبلیغات آنلاین خود در این فضا هستند.
سفره افطار بر بستر اینترنت
فناوری نقشی عمده در رمضان مردم خاورمیانه دارد و امسال این موضوع پررنگتر شده است. نشریه بلومبرگ با اشاره به اینکه اکنون حدود نیمی از مردم جهان در قرنطینه به سر میبرند یا مجبور به رعایت فاصله اجتماعی هستند، نوشت: در رمضان که یکی از مقدسترین ماههای سال برای مسلمانان به شمار میرود، اینترنت نقشی اساسی ایفا میکند. با توجه به اینکه برخلاف همیشه در رمضان امسال مسلمانان نمیتوانند در گردهمایی های مذهبی حضور داشته باشند یا به روال سابق ضیافت افطار برپا کنند، به استفاده از تکنولوژی برای پر کردن این خلأ روی آورده اند.
در رمضان امسال اپلیکیشن «زوم» به بستری برای برپایی سفرههای مجازی افطار مسلمانان در کنار یکدیگر تبدیل شده تا دوستان و آشنایان بتوانند به صورت مجازی در کنار یکدیگر باشند و افطار کنند. علاوه بر زوم، شبکههای اجتماعی نیز امسال به یاری مسلمانان آمدهاند تا بتوانند در شرایطی که درهای مساجد بسته شدهاند، در جلسات سخنرانی مجازی شرکت کنند و همچنین در جشنها حضور داشته باشند و عملاً احساس تنهایی نکنند.
در ایران نیز فضای مجازی در این ایام روزهداران را گرد هم جمع کرده و طبق گفته محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، در سامانه Mahfel.live، روزانه به طور متوسط 200 مراسم مذهبی برگزار و 20 هزار نفر هم به طور متوسط در آن شرکت میکنند. وی همچنین از پلتفرم دیگری با نام Heyatonline.ir خبر داد که توسط یک گروه از جوانان ایرانی طراحی شده و میتواند با برگزاری هیأتهای مذهبی، در شبهای قدر امکانات خوبی در اختیار مردم قرار دهد.
واقعیت مجازی و افزوده دو بازوی کمکی
از دیگر بخشهای تکنولوژی که در ماه رمضان بسیار مورد توجه کاربران منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا قرار گرفته، واقعیت مجازی (VR) و واقعیت افزوده (AR) است. یکی از مؤسسات دیجیتال فعال در این زمینه، BSocial است که در قاهره فعالیت دارد. این مؤسسه که در سال 2017 در قالب اپلیکیشن Experience Mecca، تور واقعیت مجازی مکه را طراحی کرد همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان، نسخه دوم آن را در اختیار پلتفرم Cardboard گوگل قرار داد. Cardboard گوگل یک پلتفرم واقعیت مجازی محبوب به شمار میرود و میخواهد در پاندمی کووید 19 پنجرهای مجازی به سوی اماکن مقدسه و دعا و نیایش مسلمانان باز کند.
«احاب فارس»، دبیر اجرایی مؤسسه دیجیتال BSocial گفت: در زمان طراحی این اپ واقعیت مجازی هرگز تصور نمیکردم روزی کعبه و مسجدالحرام بسته شوند اما حالا خوشحالم که مسلمانان میتوانند در روزها و شبهای رمضان به صورت مجازی در کنار کعبه قدم بزنند. این اپ ابتدا تنها با عینک واقعیت مجازی OculusVR کار میکرد ولی حالا گوگل کار را سادهتر کرده و کاربران میتوانند با کمک پلتفرم ویژه آن، در فضای سه بعدی قدم بزنند. به هرحال استفاده از عینکهای واقعیت مجازی پرهزینه است و حداقل باید برای آن 600 دلار هزینه کرد اما با صرف تنها 20 دلار میتوان Cardboard گوگل را در اختیار داشت. اسنپ چت نیز برای رمضان امسال تجربه جدیدی از واقعیت افزوده (AR) را در اختیار کاربران جهان قرار داده و همکاری ویژهای را با سازمان جهانی بهداشت آغاز کرده است. اسنپ چت با همکاری صندوق همبستگی و واکنش به کووید 19 سازمان ملل، لنزهای جدید واقعیت افزوده (AR) ویژه این شبکه اجتماعی راهاندازی کرده و در طول ماه رمضان در اختیار کاربران بویژه در امارات متحده عربی و عربستان سعودی قرار داده است.
با کمک این لنزها، کاربران اسنپ چت میتوانند به سازمان بهداشت جهانی کمک مالی کنند تا این کمکها صرف مقابله با ویروس کووید 19، درمان بیماران، کمک به مطالعات برای ساخت واکسن کرونا و همچنین کمک به اقشار آسیبپذیر کشورهای مختلف شود. کاربران میتوانند از طریق اسنپ کد، lens carousel یا عملکرد اسکن دوربین گوشی خود، این لنزها را خریداری کنند. به دنبال آن، به طور مستقیم وارد صفحه صندوق همبستگی و واکنش به کووید 19 میشوند. وقتی کاربر یادداشتهای AED10/SAR10 را میبیند، میتواند از طریق دوربین اسنپ چت بر روی آن ضربه بزند. اینجاست که تجربه واقعیت افزوده ظاهر میشود و به کاربر نشان میدهد که کمکهای وی چگونه میتواند به سازمان بهداشت جهانی و مردم دنیا کمک کند. سپس کاربران میتوانند کمکهای نقدیشان را ارسال کنند.
58 میلیون ساعت حضور در فیس بوک
آسوشیتدپرس هم در گزارشی به مطالعه رفتار آنلاین مردم منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا پرداخته و یادآور شده است هرچه مردم بیشتر در خانه میمانند، از تلفنهای هوشمند خود بیشتر استفاده میکنند که البته شبکههای اجتماعی، اپلیکیشنها و گیمها سهم عمدهای از این زمان دارند. در این گزارش آمده است، در ماه رمضان سال گذشته مردم خاورمیانه و شمال آفریقا، حدود 58 میلیون ساعت در فیسبوک حضور داشتند که این رقم از هر زمان دیگری از سال، بیشتر بود.
کاربران، تعداد زیادی از فیلمها را هم در یوتیوب مشاهده کردند و هرچند گوگل زمان مشخص حضور مردم در این پلتفرم را اعلام نکرد ولی در گزارشی از افزایش 22 درصدی تماشای ویدئوهای ورزشی، افزایش 30 درصدی ویدئوهای مربوط به سفر و همچنین افزایش 20 درصدی بازیهای ویدئویی در مصر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی خبر داده است.
تبلیغات آنلاین در کانون توجه
ماه رمضان نه تنها برای مسلمانان که برای کمپانیهای بزرگ تبلیغاتی هم از اهمیت ویژهای برخوردار است. به نظر میرسد امسال با توجه به شیوع کرونا و کاهش میزان درآمد بسیاری از شرکتهای کوچک و بزرگ، این موضوع برای فیسبوک با زیرمجموعه اینستاگرام و گوگل با زیرمجموعه یوتیوب از اهمیت بیشتری برخوردار شود و بر تبلیغات آنلاین، سرمایهگذاری زیادی داشته باشند.
گوگل در تحقیقات خود آورده است که این کاربران در ماه رمضان سال گذشته به طور متوسط روزانه 2 میلیون ساعت در فیسبوک سپری کردهاند و میزان تماشای فیلمهای یوتیوب هم افزایشی 115درصدی نسبت به سایر ماههای سال داشته است. این روند قطعاً در ماه های پیش روی سال 2020 با توجه به شرایط امروز جهان افزایشی چشمگیر خواهد داشت. به دلیل خانهنشینی بسیاری از مردم، کم شدن تعداد ساعات کاری در ماه رمضان و همچنین بیدار ماندن برخی کاربران تا هنگام سحر روزهداران ساعات بیشتری را در یوتیوب، فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی سپری می کنند. در رمضان سال گذشته شاهد افزایش 5 درصدی در تعداد ساعات حضور کاربران این منطقه در فیسبوک و... بودیم که امسال احتمالاً بیشتر خواهد بود. این شبکههای اجتماعی امسال در این منطقه، کمپینهای مهربانی هم برای کمک به افرادی که از کرونا آسیب دیدهاند، تشکیل دادهاند.
طبق گزارش مؤسسه پژوهشی Toluna در رمضان سال گذشته توئیتر هم در عربستان سعودی و امارات متحده عربی بسیار پرطرفدار بود و 72 درصد کاربران عربستان سعودی و 62 درصد کاربران امارات از این شبکه اجتماعی به عنوان پلتفرم اصلی دسترسی به محتوای ویدئویی آنلاین استفاده کردند. امسال هم انتظار میرود این روند افزایشی چشمگیر داشته باشد.
این اپلیکیشنهای محبوب
در ماه رمضان اپلیکیشنهای مختلف هم در خاورمیانه و شمال آفریقا مورد استفاده است که از آنها میتوان به اپلیکیشن ShareTheMeal اشاره کرد که مربوط به برنامه غذایی جهانی سازمان ملل است و به کودکان گرسنه جهان غذا میرساند. در این اپلیکیشن کاربر رستورانهای موجود در لیست را انتخاب میکند و سهم غذای هر تعداد کودک را که درنظر دارد پرداخت میکند تا از طریق این شبکه، کودکان گرسنه جهان سیر شوند. این اپ در ماه رمضان سال گذشته موفق بود و انتظار میرود امسال بر تعداد کاربران آن افزوده شود. Qibla Finder هم یکی دیگر از اپهای پرطرفدار در ماه مبارک رمضان است که از فناوری واقعیت افزوده (augmented reality) برای نشان دادن قبله به مسلمانان کمک میگیرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
ضرورت از سرگیری تبادلات مرزی و حمل و نقل جادهای
-
نوعدوستی سرباز خیام رحمانی
-
همکاری جهانی جایگزین تروریسم اقتصادی و تهدید نظامی شود
-
خداحافظ جناب مستطاب!
-
اپیدمیکرونا؛ قدرت مانور ایران در غیرمتعهدها
-
آثار دریابندری در حکم دانشگاهی ارزشمند است
-
بحران کرونا و سازمان تأمین اجتماعی
-
حذف صفر یا اصلاح سیاست؟
-
شروع تومان
-
پروندههای معوقه سال ۹۹ تعیین تکلیف شود
-
وضعیت بازگشایی ورزشگاهها، مشاغل پرریسک و مدارس
-
افزایش فقر و مهاجرت چالش پساکرونا برای شهرها
-
صورتت را بپوشان همشهری
-
رقص فلامینگوها با ساز کوک تالابها
-
راهکارهای دولت برای حمایت از شاغلان بخش حمل و نقل
-
تجربه باشکوه رمضانی متفاوت از پنجره فناوری
اخبارایران آنلاین